یادداشت محمدمهدی حیدری
1403/12/10

درمیان کتب رواییِ دفاع مقدس، زندگینامهٔ فرماندهان و شهدای شاخص، سهم زیادی را به خود اختصاص داده است. اما نکتهای که هست این است که این دفاعی که مقدس شده و باعث سرافرازیِ دائمیِ این امت شده، سببش تنها دلاوریِ و سلحشوری فرماندهان نبوده؛ همهٔ عوامل درگیر جنگ، باید از خود ایثار و سختکوشی و مقاومت و شجاعت نشان بدهند، تا پیروزی حاصل شود. و ازقضا، همهٔ اقشار این امت در این نبرد هشتساله خود را نشان دادند و سنگ تمام گذاشتند. از آن نوجوانِ بیسیمچیِ تُخس! تا آن زنِ رختشورِ اندیمشکی! تا آن حاجیِبازاریِ مَلّاکِ تهرانی! و تا آن فرماندهٔ بیباکِ بیدلِ خطِمقدم؛ همه و همه دست به دست هم دادند تا از آرمانهای انقلاب نوپایشان در مقابل هجوم مستقیم بیش از سی کشور جبههٔ استکبار، حفاظت کنند. و ما در زمان فعلی، به این روایتها نیاز داریم. روایتهایی از همهٔ این اقشار؛ و نه فقط سرداران و سرلشگران. و الحمدلله در این سالها، ادبیات مقاومت به این سمت و سو رفته و آثار وزینی در این موضوع منتشر شده اند. این علیآقای عزیز قصهٔ ما هم از همین موردهاست. او مسئول تبلیغات مرکز پیاده ارتش شیراز بوده است و باتوجه به مسئولیتش ایامی که در شهر بوده، بیش از ایام تنفس روحانگیز حالوهوای جبههها بوده است. داستان شیرین است و قلم نویسنده هم روان؛به همین خاطر سریع جلو میرود. نقطه ضعف اصلی کتاب از نظر من، عدم التفات نویسنده به این مسئلهٔ مهم است که روایت زندگیِ شهید از زبان همسر متفاوت است با روایت زندگیِ همسرشهید از زمان ازدواج تا شهادتِ شهید! نویسنده دومی را در کتاب آورده است، حال آنکه ما همیشه به دنبال اولی هستیم. به همین دلیل میبینیم که در تمام این سیصد صفحه، چیزی درمورد نحوهٔ فعالیتهای کاری تبلیغاتی شهید گفته نمیشود. حتی از حالاتِ معنویِ شهید هم مطلب خاصی نمیگویند و فقط یکی دوبار اشارهٔ خیلی کلی میکنند که مخاطب فقط میفهمد سیمهایی وصل بوده اما چه بوده و چگونه.. معلوم نیست! فقط و فقط بیان احساسات و مکالمههای جزییِ زنوشوهری است. و این، ضعفِ کمی نیست. ضعف دیگر کتاب طراحیِ انیمیشنی جلدش بود (جلدی که الان بالای یادداشت میبینید) که الحمدلله ناشر فهمید که اگرچه مفهوم جلد به داستان مرتبط است اما در نگاه اولیهٔ مخاطب که از داستان بیخبر است، این جلد به عنوان یک کتاب نوجوان نقش میبندد! و خب جلد جدید خیلی بهتر شده.. نکتهٔ ضعف آخر هم که کمی ناشایست بود، بیان جزییِ حالات زنانگی و زایمان در دو سه جای کتاب بود که برای امثالِ منِ خوانندهٔ مذکر، حقیقتا بهجا نبود! راستی این را هم نگفتم. کتابش، برخلاف کتب مرسوم شهدایی، هیچ عکسی نداشت. و خب این مورد هم خیلی توی ذوق میزد. /: و در پایان: " اللهم ارفع درجه و الحقنا به . . . 🤍
(0/1000)
نظرات
1403/12/10
با نقاط ضعفی که در مورد کتاب ذکر کردید موافقم البته به غیر از مورد اول و به قول شما اصلی. هر چند که قبلا در این زمینه هم با شما هم نظر بودم ولی مدتی است که نظرم تغییر کرده است. فکر میکنم انتظار روایت و توصیف شخصیت برون خانواده ای یک فرد از زبان همسرش انتظار زیادیست به خصوص در سال های انقلاب و دوران جنگ. اصولا چه قدر امکان داشت در آن زمان خانمی اینقدر در جریان جزئیات کاری همسرش در خارج از خانه قرار بگیرد که حالا بیاید آن را توصیف کند؟ اصولا چه قدر آقایان در حالت کلی اهل تعریف کردن وقایع بیرون از منزل در خانواده هستند؟ تازه فرض کنیم باشند، چه قدر فرصت برای این گونه تعریف ها در آن زمانِ کم داشتند؟ البته به این عنوان هم همانند شما نقد دارم چون عنوان هایی نظیر "شهید به روایت همسر" این انتظار را در مخاطب به وجود می آورد که قرار است ابعاد مختلف شخصیتی شهید این بار از زبان همسر روایت شود در حالی که این گونه نیست. شاید بهتر است گفته شود روایت زندگی مشترک از زبان همسر شهید که کمتر انتظار ایجاد کند.
1
0
محمدمهدی حیدری
1403/12/11
1