یادداشت پرتقال

پرتقال

پرتقال

1404/5/10

        ساعت شیش و چهل و هفت دقیقه‌ صبحه، و من امشب اصلا نخوابیدم. و کل شب داشتم اینو گوش می کردم از فصل بیست و چهار تا فصل پنجاه که پایانشه.
اوایل چون موقع بافتنی بافتن گوشم خیلی بیکار بود(در حالت عادی یا باید حرف بزنم یا یه چیزی گوش بدم) بعدش برای اولین بار یه کتاب صوتی گوش دادم و فکر کنم خیلی کتاب درستی رو انتخاب کردم.
واقعا هالی جکسون خیلی قشنگ نوشته بودش و واقعا همه چیزش خیلی خوب بود.
برای مثال اضافه کردن جزئیاتش، یکی از مشکلات بزرگی که نویسنده ها دارن اینه که جزئیاتشون کمه ولی این خیلی خوب بود.
خلاصه که از کتاب های مورد علاقم شد و نمی تونم صبر کنم که جلد های بعدیش رو هم بخونم.
الآنم چشمم داره از خواب میسوزه و افسردگی بعد کتاب گرفتم(اگه الآنم بخوام گوشی رو بذارم کنار فکر نمی کنم خوابم ببره)
آها یه چیزی، آخرش خیلی ناجور و ضایع بودددد نمی‌دونم شاید این حس منه، چون معمولا توی شرایط این مدلی خیلی خجالت زده ام چه کتاب باشه چه فیلم و چه خودم بخوام تصورش کنم.
و از همین تریبون به رفیق صمیمیم اعلام می کنم که توی اسپویل کردن افتضاحی، آره.
بخونیدش
با تشکر
      
14

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.