یادداشت آتنا ثنائی فرد
1403/4/11
3.8
17
▪️این کتاب سرگذشت زنان روستاهای مکزیکه. دنیایی که «دختر بودن» در اون خطرناکه؛ چرا که ماشینهای شاسیبلند سیاه دورتادور روستاها گشت میزنن و با خشونت خونهها رو میگردن تا دخترها رو با خودشون ببرن. کسی نمیدونه اونا دخترها رو کجا میبرن؛ چون هرگز از دختری ربودهشده نامهای به دست خانوادهش نرسیده. و اون دخترها هرگز به خونه بر نمیگردن. ▪️داستان کاملاً رئالیسمه و نویسنده، خواننده رو با حقایقی زننده و وحشتناک روبهرو میکنه. توی این داستان، مادرها دخترهاشون رو با سیاه کردن دندونهاشون و تراشیدن موها زشت میکنن و در سوراخهایی در زمین پنهان میکنن تا در امان بمونن. ▪️اما جذابترین نکتهی داستان اینه که زبان طنزآمیز و سادهای داره. دلهرهآورترین صحنههای داستان با طنزی طعنهآمیز و سیاه به تصویر کشیده شده. برای همین، خوندنش جذابه و نمیشه اصلاً کنارش گذاشت. ▪️نگارش نویسنده قدرتمنده. با کوتاهترین جملات و کمترین کلمات، فضاسازی میکنه و تکتک صحنهها در ذهن خواننده نقش میبندن. چه برای اونهایی که دنبال یه داستان قوی و حرفهایان و چه اونهایی که دنبال یه داستان جالب و جذابن، این کتاب میتونه گزینهی خوبی باشه. ▪️برای من از اون کتابهاییه که شاید بخوام چندینبار بخونمش. چون نکتههای فراوانی داره و از هر جای داستان که شروع کنی، تو رو با خودش همراه میکنه. همراهِ اشکها و لبخندهای دخترکانی که در برابر سختیها مقاومت میکنن و هر چقدر هم که آسیب ببینن، بازم هوای هم رو دارن. :) ▪️این کتاب رو پیشنهاد میکنم تا به گورِرویِ مکزیک سفر کنید و همراه با دخترهای داستان، از کنار درختهای پاپایا و ایگواناها و عقربها و مارها و جنازههای حاشیهی روستاها عبور کنید و دردها و شادیها و غمهای مردمش رو حس کنید.
(0/1000)
1403/4/11
1