یادداشت پرنیان صادقی
1404/7/5 - 19:50
نمایشنامهی رسوس: داستان درمورد ورود رسوس، قهرمان تراکیهای، به میدان نبرد تروا و مرگ ناگهانی او در همان شب است. نمایشنامه بر سقوط ناگهانی قهرمان، بیاعتمادی و فریب در جنگ و نقش قطعی سرنوشت تمرکز دارد. به نظرم این نمایشنامه بیشتر از آنکه دربارهی دلاوری و رشادت در جنگ باشد، دربارهی شکست قهرمان در برابر تقدیر است. رسوس با غرور وارد میدان میشود، اما مرگ زودهنگامش نشان میدهد که حتی قهرمانی هم در برابر سرنوشت شکننده است. جنگ در این اثر پر از بیاعتمادی و فریب است و پیروزی بیشتر حاصل شانس و حیله است تا دلاوری واقعی. رسوس برای من نماد انسانی است که در برابر تقدیر تنها میماند و هیچکس توان نجاتش را ندارد. موضوعی که در دیگر آثار اوریپید هم به چشم میخورد و همین باعث میشود بتوان او را کنار ایفیژنیا یا دیگر قهرمانانی گذاشت که راه گریزی از تقدیر نداشتند. نکتهی جالب برای من تأثیر خدایان بود؛ سرنوشت رسوس از پیش رقم خورده و حتی مادرش که فرشتهی الهام است، مرگ او را گوشزد و پیشبینی میکند، اما هیچ خدایی دخالت نمیکند و این انسان است که در برابر سرنوشت تنهاست. اهمیت این نمایشنامه در تمرکز بر قهرمان گمنام ،نمایش تلخ و قطعی تقدیر است. رسوس تصویری از بیرحمی سرنوشت و تنهایی انسان ارائه میدهد و همین باعث میشود اثری منحصر به فرد و قابل توجه باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.