یادداشت سعید بیگی

سعید بیگی

سعید بیگی

2 روز پیش

پزشک نازنین: بر اساس داستان های کوتاه آنتون چخوف
        در این کتاب با یک نمایشنامۀ دو پرده‌ای روبروییم که هر پرده از چهار صحنه تشکیل شده است و به ترتیب عبارتند از:

*ـ پردۀ اول :  
ـ صحنۀ اول: گفتگو و درددل یک نویسنده با تماشاچیان تئاتر که روبه‌روی آنها نشسته است.
ـ صحنۀ دوم: ماجرای کارمند دون پایۀ شهرداری در بخش فضای سبز، به نام «ایوان ایلیچ چردیاکوف» که با همسرش به تئاتر رفته‌اند و آنجا شهردار و همسرش را می‌بینند و... .
ـ صحنۀ سوم: ماجرای یک دختر آرام و ساکت است که معلم سرخانه شده و ... .
ـ صحنۀ چهارم: ماجرای یک خادم کلیسا و دستیار دندانپزشک است.

**ـ پردۀ دوم : 
ـ صحنۀ اول: ماجرای یک نویسنده و یک ولگرد، شب هنگام در بارانداز اسکله است.
ـ صحنۀ دوم: ماجرای دختر جوانی است که از فاصله‌ای دور برای آزمون آمده و ... .
ـ صحنۀ سوم: این صحنه؛ در اصل بر اساس همان داستان و نمایشنامۀ «جشن سالگرد» با تغییراتی بازنویسی شده است.
ـ صحنۀ چهارم: نویسنده به درددل کردن با تماشاگران تئاتر پایان می‌دهد.
 
نثر کتاب خوب است و ویراستاری هم خوب است. من چند مورد از این نمایشنامه‌ها را پیش از این شنیده و یا خوانده بودم و اکنون آنها را به یاد آوردم.

در مجموع نمایشنامه‌ها خوب بودند و هر چند ظاهر ساده‌ای داشتند، اما بسیار خواندنی و جالب بودند.

این ماجراها، حاوی نکات ساده‌ای هستند که ما در ارتباطات خود با دیگران، به آنها بی‌توجهیم و غالبا از کنار آنها به سادگی می‌گذریم. در حالی که قدری توجه به این مطالب، می‌تواند به ما در کیفیت‌بخشی به روابط‌مان، نقشی اساسی و کمک‌کننده داشته باشد.

گاه مطلبی که ممکن است، برای ما بی‌اهمیت باشد؛ در درون انسانی دیگر، چنان آشوب و بلوا و طوفانی برپاساخته که خواب و آرام را از او گرفته است.

این تفاوت دیدگاه‌ آدم‌های نمایش، طنزی تلخ و گزنده ساخته که گاه انسان را در شوکی بزرگ فرو می‌برد؛ وقتی هیچ فردی برای مسائل، مشکلات و سرنوشت دیگری ارزشی درخور قائل نیست.

از این میان، به نظر من ماجرای «ایوان ایلیچ چردیاکوف» و شهردار، داستان دختر «معلم سرخانه» و داستان «دندانپزشک و خادم کلیسا» و داستان بازنویسی «جشن سالگرد» از بقیه بهتر بودند.
      
872

27

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.