یادداشت زینب محمدی

دیوید کاپرفیلد: متن کوتاه شده
        وقتی کودکی به دنیا می آید احتیاج به پدر و مادر دارد چون نیاز به مهربانی و لطافت مادر پشتوانگی و محکم بودن پدر دارد و اگر یکی از این دو نباشند خیلی احساس سختی و کمبود می کند . حالا فکرش را بکنید کودکی که شش ماه قبل از به دنیا آمدنش پدر خوب و مهربان اش را از دست می دهد و در همین حال به او تهمت نحسی می زنند  چرا که چون او در راه بوده پدرش فوت کرده است برای همین او کودکی نحس شده .
دیوید شش ماه قبل از به دنیا آمدنش پدر خود را از دست می دهد ، خانواده آنها یعنی خودش و مادر و خدمتکارانش وضعیت مالی خوبی دارند و مادر او خانم یا چون خیلی جوان بود بهتر است بگویم دختری خوش بر و رو مهربان و دلسوز بود. مادر او تصمیم به ازدواج می کند اما با چه کسی با مردی که خیلی اخلاق بد و زننده اما ظاهری خیلی خوب و محترمانه داشت . پگاتی یعنی یکی از خدمتکاران خانه خیلی به مادر دیوید اصرار کرد که شما خانمی خوش بر و رو هستید و می توانید با افراد بهتر و محترم تری ازدواج کنید اما او هیچ توجه ای به پگاتی نمی کرد و منظر و حرف پگاتی را خیلی با نیت بد برداشت می کرد . سر انجام این ازدواج یا بهتر است بگویم نحسی زندگی دیوید آغاز شد . اولین چاه زندگی او فرستادن او به مدرسه شبانه روزی بیرون از شهر بود که او را از مادری که خیلی به آن وابسته بود دور می کرد و نحسی بعدی زندگی او مرگ مادرش بود و بعد از مرگ مادرش وارد پیچ و خم های زندگی می شد در حالی که از طرفی دیگر عاشق و معشوق دختری ماهیگیر یا بهتر است بگویم یکی از برادرزاده های پگاتی بود . حالا او به معشوقه اش می رسد ؟ یا اصلا از مرگ مادرش خبر دارد ؟
کتاب با هر شخصیت یا هر مکانی که مواجه می شد خیلی خوب آن را توصیف و بیان می کرد و باعث می شد خواننده با محیط آشناتری به ادامه دادن کتاب بپردازد ، بر خلاف قلم خوب نویسنده روند کتاب زیاد جالب نبود وردی یکسان داشت و نقطه اوج کتاب خیلی معلوم بود چرا که چون کتاب روند عادی داشت نقطه اوج هم زیاد بالا نبود و خواننده را زیاد متحیر نمی کرد و در آخر با خودش می گفت : که چی !!
کتاب قطر زیادی داشت و واقعا خیلی جزئی شدن نویسنده خواننده را خیلی کسل و خسته کننده می کرد و اگر پایان کتاب نکته جالبی داشت نمی توانست کتاب را تا پایان ادامه دهد یا شاید کتاب چون کلاسیک بود خواننده این احساس رو داشت و اینکه چون من زیاد از رودند های این شکلی دوست ندارم نمی توانم با ان انس بگیرم و با کتاب ارتباط برقرار کنم . و اگر بخواهم برای روند کتاب رنگی را انتخاب کنم آن رنگ قهوای است.
این کتاب را برای افرادی که موضوع و روند کلاسیک می پسندند توصیه می کنم و اصلا به افرادی که هیجان و شادابی را در کتاب ها می طلبند توصیه نمی کنم .
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.