یادداشت مریم حبیب الهی

باغ وحش شیشه ای
        من همسن لورا هستم اصلا دقیقا خود لورام انگار توی نمایش نامه زندگی میکنم تاثیری که این نمایش نامه روی من گذاشت هیچ کتاب دیگه ای نذاشت .
آماندا رو قضاوت نمیکنم و به نظرم نمونه ی واقعی مادری است که در زندگی خودش ناکام بوده و تمام آرزوهای تباه شدش رو در وجود فرزندانش جستجو میکنه .
لورا ،دختری که در دنیای خودش به دنبال خوشبختی میگرده و عاشق باغ وحش شیشه ای خودش است،از آدم ها فراری است و در انزوا و تنهایی خودش خوشحال تر است.
برادری که درگیر زندان مسئولیت های خونه شده و میخاد به دنبال آرزوهای خودش بره و پدری که خیلی وقته خودشو از این زندان رها کرده .
بعد از خوندن کتاب فیلم اینجا بدون من رو دیدم که بر اساس همین نمایشنامه ساخته شده البته با تغییراتی ،ولی واقعا فیلم فوق العاده ای بود با دیالوگ های بسیار زیبا که آدم رو به فکر فرو میبره.
ما محکومیم به ادامه دادن به رنج کشیدن به چشیدن طعم خوشبختی های کوچک ما بین بدبختی ها و این واقعیت همیشه ی زندگی ما است .
باغ وحش شیشه ای آیینه زندگی همه ی ماست دویدن برای رسیدن به هیچ و ساختن رویاهایی که گاهی فقط سراب هستن.


      
246

25

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.