یادداشت زهره دلجوی کجاباد
1401/12/4
3.6
5
شیفتهی نثر پاکیزه و استادانهی این کتاب شدم ولی به همان اندازه از ساختار داستانی اثر ناامید شدم. بیشتر موقعیتی را برایمان به بهترین شکلی توصیف میکرد تا اینکه بخواهد شخصیتی داشته باشد که هدفی دارد و برای رسیدن به هدف فاعلانه موانع را پشت سر میگذارد. چیزی که بعد از خواندن این کتاب در یاد میماند قصهی یک انسان نیست. مشتی شخصیت بدبخت و بیچاره است و احساس ترحم و دلسوزی. و اینها خیلی زود فراموش میشوند. این قصه است که در یاد میماند. در هر صورت این نوع رمانهای بیقصهی مشخص در کشور ما زیاد وجود دارد و این کتاب به جهت سبک و فرم نوشتاری آن میتواند یکی از بهترینها باشد. از قلم جناب زنگی آبادی بسیار آموختم. رمان قبلی ایشان (شکار کبک) هم قصه داشت و هم نثر خوبی.
(0/1000)
1402/10/15
0