یادداشت کتاب‌فام

        ۲۶۱ صفحه‌ در ۷ ساعت.
‌
لازمه ارائه‌ی نگاهی اجمالی به مکان و دورانی اغلب، یک یا دو ترفند زیرکانه از سوی نویسندگان است. آن‌ها با اضافه کردن طعم زمان و مکان و گاهی با جزئیاتی اندک، با وابستگی به طرح اولیه و شخصیت‌ها، داستان را پیش می‌برند اما، این چیزی نیست که در این کتاب اتفاق می‌افتد. تقریبن هر جمله‌ی این کتاب، حال‌وهوای آمستردام قرن هفدهم را دارد. حس می‌کنی که انگار شانه‌به‌شانه «رامبرانت» در حال قدم زدن هستی، حس هم‌دست دزدی را داری که در سلولی سرد و کثیف و نمور در انتظار اعدام در خود مچاله شده‌ای و پابه‌پای «فلورا» برای نجات معشوق می‌دوی. این کتاب، رمانی‌ست که داستانش باید برای تداعی غنی روزی که مردی در آن به دار آویخته می‌شود و مرد دیگری از برای هنرش به شهرت می‌رسد، در ذهن خواننده‌اش جذب شود.
‌
این کتاب، رمانی که زمینه‌ی تاریخی‌اش نسبت به دیگر دسته‌های رمان بیش‌تر هدفمندش می‌کند، نمود بیرونی تخیل استادانه‌ی «نینا سیگِل» است که پسِ پشت نقاشی‌ای از «رامبرانت» را به‌نمایش می‌گذارد که «رامبرانت» آغاز شهرتش را مدیون آن است. با این‌که خواننده در طول داستان می‌داند که جنازه‌ی نقاشی دست آخر سر از میز تشریح درمی‌آورد، اما باز هم به خواندن ادامه می‌دهد.
‌
«سیگِل» تصمیم می‌گیرد داستانش را از طریق هفت دیدگاه کاملن متمایز تعریف کند و به هرکدام از این دیدگاه‌ها که از یکی از هفت شخصیت اصلی کتاب برمی‌خیزند انگار برچسبی می‌زند تا هرکدام جنبه‌ای جسمی یا ذهنی از «آریسِ» محکوم به اعدام و تشریح شدن باشند تا در انتها گویی در قاب نقاشی «رامبرانت»، شاهد رستاخیزی انسانی باشیم.
«آریسِ» دزد، خود جسم است. «فلورا»ی پاک، معشوقه‌ی «آریس» که فرزند «آریس» را در زهدان می‌پرورد، قلب است. «فچِت»، دلال عتیقه و دستیار پزشک تشریح، حکم دهان را دارد. «رنه دکارت»، فیلسوف و ریاضی‌دان مشهور که خود نیز تجربه‌ی تشریح دارد، عنوان ذهن را یدک می‌کشد. «دکتر تولپ»، جراحی که «آریس» را تشریح می‌کند، دست است. و «رامبرانت» که ناظر بر همه‌چیز است، نقش چشم را بر عهده می‌گیرد. و هفتمین صدایی هم که می‌شنویم از «پاو» است؛ مرمت‌گر آثار هنری و مورّخ قرن بیست‌ویکمی.
‌
عادت کردن به شنیدن شخصیت‌های متعدد این رمان پرکشش که همگی با ضمیر "من" سخن می‌گویند کمی زمان می‌برد، اما زمانی‌که خواننده بر بال داستان سوار می‌شود، دیگر کاری جز نشستن و خواندن و غوطه خوردن در آسمان این داستان درخشان سبک قرن هفدهمی ندارد.
      
6

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.