یادداشت محمدصادق علیزاده

تصور مرحوم
        تصور مرحوم مصدق آن بود با ملی کردن، بریتانیایی‌ها را از خرِ مراد نفتِ ایران پایین می‌کشد. قضیه اما برای بریتانیایی‌هایِ دهۀ سی شمسی که هنوز کاملا از اریکۀ تبختر امپراتوری‌شان پایین نیامده بودند ناموسی‌تر از این حرف‌ها بود. بعد از دو سال و اندی با دگنک کودتا برگشتند با این تفاوت که این مرتبه امریکایی‌ها را هم با خود شریک کردند. نخست‌وزیر منتخب مردم شتک شد و نفت هم ری‌استارت شد به کنسرسیومی متشکل از چهل درصد سهم انگلیسی‌، چهل درصد سهم امریکایی‌ و بیست درصد هلندی‌ و فرانسوی‌. شاهنشاه آریامهر ایران هم که به ایتالیا گریخته بود برگشت سر جایش. به همین راحتی!

منوچهر فرمانفرماییان از شاخه‌های شجرۀ فرمانفرماهای قجر و از کسانی است که پس از شهریور بیست، قاطی دیوان‌سالاری اداری و اقتصادی پهلوی دوم شده و بعدش هم مدیر نفتی. روایتش از وضعیت نفتِ پیش از ملی شدن، حین ملی شدن و پسا ملی شدن خواندنی است. مخ آدم سوت می‌کشد از حجم سواری گرفتن چهل پنجاه سالۀ انگلیسی‌ها از نفت ایران تا پیش از ملی شدن. بعد هم دسیسه‌‎چینی مشترک‌شان با امریکایی‌ها برای زمین زدن پروژۀ ملی کردن.

در فاصله دو سه سالۀ ملی شدن تا پیش از کودتای۲۸مرداد هم هر کاری کرده‌اند برای شکستن کمر دولت مصدق و برگشتن به خر مراد؛ از تحریم کردن همۀ شناورها و وسایل نقلیه‌ای که محمول نفت ایران باشد بگیرید تا بلوکه کردن حساب‌های ارزی و همراه کردن شرکت‌های گردن کلفت نفتی دنیا از امریکا و اروپا برای نخریدن نفت ایران تا مصدق بماند و نفت باد کردۀ روی دستش. بعد از خوردن همۀ اینها به طاق هم متوسل شدند به کودتا و اقدام نظامی. یانکی‌ها را هم با خود همراه کردند. شاه فراری هم با سلام و صلوات به کشور بازگشت و راوی تا بهمن پنجاه‌وهفت و بعد از فرار از ایران در بطن همۀ این حوادث حضور داشته.

سوای اینها اما یک چیز دیگر #کتاب هم جالب است . راوی از قجرهاست و نمایندۀ نظم قدیم. پهلوی‌ها چون جوشیده از ساختار طبیعی قدرت در جامعۀ ایرانی نبودند(هر دو با دست بیگانه بر سر کار آمدند؛ هم پدر هم پسر) مصرّند برای بهم زدن نظم قدیم. مدرنیته هم که هست پس چه بهتر که نظم سابق شخم بخورد. این وسط کسانی مثل راوی هم شاهد نظم قدیم بوده‌اند و هم راوی نظم جدید؛ ایستاده در میانۀ این طوفان. پس چه پیشنهاد خوبی برای #جامعه_شناسی فرهنگیِ ایرانِ ابتدای قرن چهاردهم شمسی که در تلاطم طوفان نظم جدید و قدیم دست و پا می‌زند.
      
73

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.