یادداشت

ماتیلدا
        
ماتیلدا دختر کوچک کتابخوانی است که یک خانواده‌ی بد دارد. ناگهان در یک رمان نوجوان مواجه می‌شوید با دختری که پدر و مادرش را دوست ندارد و این دوست نداشتن متقابل است، کمی یکه می‌خورید ولی از ماتیلدا خوشتان می‌آید، از اینکه اینقدر خودش است و بی‌عدالتی و ظلم را نه تنها در خانواده خودش بلکه در جامعه کوچک مدرسه هم نمی‌پذیرد و علیه آن با روش‌های خنده دار خودش برمی‌آشوبد.او یک ابر قهرمان نیست بلکه دختر کوچکی است که سعی می‌کند با هر آنچه دارد و می‌تواند به جنگ آدم بدها برود.

ماتیلدا عاشق کتاب و کتابخوانی است، خودش الفبا را یاد می‌گیرد و برای فرار از کسالت روزمره زندگی‌اش و دیدن تلویزیونی که مدام روشن است و حتی مدل غذاخوردن افراد خانواده را تعیین می‌کند به کتابخانه و لای ورق‌های داستان‌های محبوبش پناه می‌برد.

داستان به قدری روان، پر هیجان و با تصویرسازی‌های عالی پیش می‌رود که فرق نمی‌کند برای یک دختر بچه چهارساله بخوانیدش یا یک پیرمرد ۹۰ ساله با شما همراه خواهد شد.

به نظر می‌رسد رولد دال که خودش سری پر از رویاهای شگفت انگیز دارد و به جهان کودکان بسیار نزدیک است این کتاب را در ستایش موجودات کرم کتاب نوشته باشد آنها که ظریف تر و حساس‌تر دلشان از بی عدالتی و حقه زدن می‌گیرد و حاضر نیستند هیچ حرف زوری را تحمل کنند، در جهان به گوشه‌ای و کتابی و یک زندگی آرام مثل زندگی خانم معلم راضی هستند.

تقابل زندگی خانم معلم و مادر ماتیلدا، تقابل دو دنیای متفاوت زنانه است، یک طرف زنی که به پول، تجملات، زیبایی و رفاه خودش به تنهایی فکر می‌کند و زنی که برای آرامش، صلح ،نظم، کتاب و بهتر کردن دنیای اطرافش به سختی با موانع و مشکلات که در هیئت مدیر مدرسه خودش را نشان می‌دهد رو به رو می‌شود و می‌جنگد.

در این میان انگار ماتیلدا که دختر کوچکی است راه خود را انتخاب می‌کند و بدون ترس به سمت راهی که انتخاب کرده پیش می‌رود.

جایی از کتاب در تقابل مادر ماتیلدا و خانم معلم می‌خوانیم:

«گفتم که شما کتاب رو انتخاب کردید و من نگاه را، به نظر شما کداممان عاقبت به خیر شده‌ایم؟ من دارم مثل خانم‌ها با شوهرم که تاجر موفقی است زندگی می‌کنم و شما دارید مثل برده‌ّها به این قسقلی‌های نفرت انگیز الف ب یاد می‌دهید.»

داستان انگار می‌خواهد بگوید: کتاب خواندن اگر چه دری از ثروت و مکنت مادی برای اکثر ما نخواهد گشود در عوض جهانی را به ما خواهد داد که می‌توانیم در آن خالی از حسرت و طمع به زندگی ادامه بدهیم.




      
214

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.