یادداشت baran noor
1403/10/12
وقتی این کتاب را می خواندم دلم می خواست پرواز کنم. حس خوبی بود. دقیقا تمام صحنه های ماهیگیری و تماس های تلفنی و بازی ها و آدم ها رو حس می کردم. تمام مدت احساس امنیت و عشق میکن را می کردم. انگار شانه به شانه شخصیت ها بودم. داستان بوی اقیانوس می داد حس امواج اقیانوس. اوج می گرفت و آرام می شد. و تو همواره در کنار این موج ها بالا و پایین می رفتی. تیکه ای که میکن و کت مفصل حرف زدند واقعا خیلی قشنگ نوشته شده بود و یه حسی توی قلبت حس می کردی. پایانش هم واقعا قشنگ بود. اگر این کتاب رو خوندی بهم کتاب های مثلش رو معرفی کن. 😉
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.