یادداشت آوا فیاضی

        به نام خداوند جان و خرد 
.
.
نقد  «سوءتفاهم» از آلبر کامو ، تراژدی‌ای که نفس رو بند میاره
«سوءتفاهم» با فضایی سرد و سنگین شروع می‌شه و خیلی زود تو رو می‌بره وسط یک موقعیت عجیب: پسر بعد از سال‌ها دوری  بی‌آنکه خودش رو معرفی کنه به مسافرخونه‌ی مادر و خواهرش برمی‌گرده جایی که بی‌خبر از هویت مهمان‌ها اونا رو می‌کشن تا پولشون رو بگیرن
کامو اینجا استادانه با تعلیق بازی می‌کنه خواننده از اول می‌دونه چه بلایی قراره سر قهرمان بیاد ولی نمی‌تونه چشم از روایت برداره همه‌چی با جملات کوتاه گفت‌وگوهای سرد و فضایی بی‌روح پیش می‌ره تا به اون لحظه‌ی هولناک برسه مرگ پسر و بعد آگاهی مادر از حقیقت
قدرت اصلی «سوءتفاهم» اینه که تراژدی رو بی‌هیچ زرق‌وبرقی تحویل می‌ده نه موسیقی متن نه اشک و آه فقط یک حقیقت برهنه که مثل سنگ می‌افته وسط دل خواننده کامو با این اثر نشون می‌ده گاهی بدترین فجایع نه از بدی مطلق بلکه از ندانستن و فاصله‌ی انسانی میاد
پایانش، با اون حس پوچی و بی‌برگشتی، دقیقاً همون‌جاییه که کامو توش می‌درخشه «سوءتفاهم» از اون داستان‌هاست که بعد خوندنش چند دقیقه فقط خیره می‌مونی به صفحه چون تازه فهمیدی همین الان یه فاجعه‌ی کامل رو تجربه کردی
      
27

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.