یادداشت مهسا کرامتی
1402/4/10
کتاب نسبتا کم حجمی بود (۱۲۲ ص). یه مقدمه اولش اومده بود که خوب بود. ماجرای عروسی سیمور بزرگترین پسر خانواده گلاس از زبان بادی دومین پسر خانواده روایت میشه. ماجرای مرخصی گرفتنش برای رفتن به عروسی برادرش که البته با نامه و خواهش خواهرش انجام گرفته و اتفاقایی که میوفته. یه جورایی میتونست یه داستان کوتاه باشه تو یه کتاب مثل همون دلتنگیهای نقاش خیابان چهل و هشتم. از ترجمهاش زیاد راضی نبودم. گاها در جریان برگرداندن داستان به زبان فارسی و معادل سازی از اصطلاحات و ضربالمثلهایی استفاده کرده بود که به گوشم نخورده بود تا حالا. کتاب ویراستاری نشدهای هم بود. بیشتر به انتشاراتش اعتماد کردم و نمیدونم چرا انتشارات نیلوفر باید چنین کاری بکنه؟ نمیدونم مدل بیانی که باهاش مواجهیم عینا سبک نوشتاری بادیه یا در اثر ترجمه سبک فوقالعاده سلینجر به چنین چیزی تبدیل شده ولی امیدوارم دومی نباشه.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.