یادداشت آوایوسفی

هاچیکو سگی
        هاچیکو سگی بود که هر روز در ایستگاه شبویا منتظر صاحبش می‌موند. او و استادش عادت داشتند همیشه در یک ساعت مشخص همدیگر را ببینن. استاد از قطار پیاده می‌شد، هاچیکو به استقبالش می‌رفت و با هم به خونه می‌رفتند.

اما یک روز، استاد دیگر برنگشت. او از دنیا رفته بود، ولی هاچیکو هر روز، تا ۹ سال بعد در همون ساعت و همون مکان منتظر می‌موند. مردم اون را می‌شناختند، به او غذا می‌دادند، اما هیچ چیز جای استادش را پر نمی‌کرد.

سرانجام، هاچیکو همون‌جا از دنیا رفت. و داستانش برای همیشه به نمادی از وفاداری و عشق تبدیل شد.
      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.