یادداشت سارا 🦋
1402/6/2
این کتاب تقریبا حس مشابهی با آثار جورج اورول برای من داشت :) مثل "۱۹۸۴" از نظر توپیدن به حکومت کمونیستی در روسیه و "دختر کشیش" از نظر ترس از تغییر و تحول عقاید. هرچند که جورج اورول آینده شوروی رو پیشبینی کرده (اون هم با چه خلاقیت و ظرافتی) و لیدیا چوکوفسکایا اون چه رو که زیسته روی کاغذ آورده. ظاهرا استالین تونسته بود اکثریت جامعه رو به این یقین برسونه که حکومت هیچ اقدامی نمیکنه مگر در راستای تامین منافع جامعه و اجرای عدالت. سوفیا پتروونا هم یکی از کسانی بود که تحت تاثیر نفوذ و تبلیغات گسترده به درستکاری حکومت ایمان کامل داشت. با این حال زمانی که صحت تمام این باورها زیر سوال رفت، برای حفظ روال زندگیای که بهش عادت داشت تمام شواهد رو حتی به قیمت از دست دادن نزدیکترین افراد به خودش نادیده گرفت. مشکلی که میشه گفت شاید بسیاری از ما باهاش درگیریم. ترس کنار گذاشتن عقاید قبلی و رو آوردن به زندگی و افکار جدید! در کل کتاب جالبی بود :)
25
(0/1000)
1402/6/3
0