یادداشت امیرحسین کیوانی راد

        ضمن بررسی اشعار و کاوش در کلمات توسط مرحوم عزیزی به واژگانی پر تکرار مثل ریاضی(ریاضت)، صوفی(درویش)و فلسفه برخوردم و هر دفعه از جهتی دیگر این مواجهه صورت گرفت. مثلا جایی که به ریایی بودن ریاضی اشاره می‌کنند برایم جذابیت داشت.
گر بگویم این سخن بیگه شود
مثنوی ای هفتاد من کاغذ شود(مولوی)
واقعا در هر مثنوی باید بدنبال موضوعی بود که منتقل میکند(مثنوی دکان فقر است ای پسر-مولوی)
چون موضوعات هر زمان به اقتضای مطالب عینی همان زمان  هستند.
آیا ممکن است رویکرد بعضی مثنوی ها مثلا از پشت کردن به فلسفه(فلسفی کو منکر حنانه است-مولوی)به طرفداری از فلسفه یا بی‌طرفی بچرخد؟
آیا ممکن است از معنوی بودن به صورتی شدن تغییر چهره بدهد؟(نی حدیث راه پر خون میکند-مولوی)
آیا در مقابل مطرح کردن موضوعات بسیار عالی روحانی(به تکرار در مثنوی معنوی مولانا در دفاع از علم لدنی)به سمت مطرح نمودن موضوعات دم دستی(علوم اکتسابی)رو نماید؟
      
12

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.