یادداشت Reyhaneh mirzaei

Reyhaneh mirzaei

Reyhaneh mirzaei

6 روز پیش

        پس از اتمام کتاب حسی بس نا آشنا را تجربه کردم.
من قصه گوی خودم را از دست دادم. کتاب اطلس قاره های مه آلود برای من به مثابه ی یک راوی خوش سخن بود.
به شیوه ی بی همتایی با سیر داستان، تک تک شخصیت های کتاب و آن سرزمینِ رخداد های شگفتش پیوند ژرفی برقرار کرده بودم. پس از بستن و کنار گذاشتن کتاب، حس تنهایی بسیااار بسیااار زیادی من را فرا گرفت.
اطلس قاره های مه آلود برای من هزار و یک شبی بود آمیخته با حال و هوای سرزمین های آناتولی. هزار و یک شبی که راوی ای ترک تبار داشت. از دل هر روایت، روایتی جدید زاده می شد و هر اتفاق آبستن شگفتی و پیدایش حکایتی جدید بود. از بن هر کلمه، داستانی پیوسته پدید می آمد. چقدر جان نشین، روح نواز و ...و....شگفتا!! زبان در اینجور مواقع یادش می رود چطور بگردد و کلمات را مزه مزه کند.
خلاصه، دریایی بود از روایت، سرزمینی پر از حکایت. جان سوز و تامل برانگیز. اطلسی بود از واژگان دور و نزدیک.
به شخصه بعد از هزار و یک شب و شاهنامه، این کتاب را به همه ی دوستداران کتاب و حتی به مادران عزیز که انگیزه ی خوانش داستان را قبل از خواب برای فرزندانشان دارند پیشنهاد می کنم.
این کتاب از آن کتاب هایی بود که پس از اتمامش با خود می گویید:" چرا پیش از این، زودتر این کتاب را نخوانده بودم؟" و آرزو می کنید که ای کاااش همچنان آن را نخوانده بودید تا بتوانید دوباره آن را مهمان جان کنید.
      
19

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.