یادداشت ♡نعیمه♡
1403/5/8
نمایشنامه ی پدر واسم عجیب بود وقتی میخوندم از پرده ی دوم به بعد همراه سروان احساس خفگی میکردم .. واقعا حس خفگی بهم دست داده بود .. چه قدر همسر بد میتونه یه مرد رو داغون و سرشکسته و بی آبرو کنه .. یه زن مریض و بدجنس ، مردی با اون عظمت و قدرت رو زمین زد ... چه قدر یه مرد راحت میتونه با یه جمله بشکنه و فرو بریزه ... همراه سروان درد کشیدم ولی از پرده ی دوم از کثیفی اون زن شوکه شدم ... حرف آخر اینکه به نظر من خانه ی عروسک خیلی قوی تر و نرم تر بود ...
(0/1000)
1403/5/8
0