یادداشت علیرضا

 علیرضا

علیرضا

1403/8/13

        از روی یادداشت‌های بقيه‌ی دوستان که این کتاب را مطالعه کردند با شخصیت اصلی داستان آشنا شدم و تصمیم گرفتم  این کتاب را بخوانم. ولی، خب دوست دارم با وجود اینکه کتاب را نخواندم برداشت خودم را با شما در میان بگذارم و خوشحال می‌شوم که نظر مرا نقد کنید.
لحن اعتراض تند و خشن است. تصوری که عموم مردم از اعتراض دارند یک لحن تند با الفاظ رکیک و فحاشی است. شاید این تصور مردم ایراد داشته باشد. اما، خب مردم جوامع مختلف  چنین تصوری از اعتراض دارند و فرقی هم نمی‌کند که این اعتراض از جانب یک نوجوان به پدر و مادرش باشد یا اینکه اعتراض از جانب دسته‌ای از مردم به حکومت، جامعه، مشکلات، توسعه نیافتگی و نبود عدالت باشد. چیزی که ما در جامعه‌ی متکثر خودمان متشکل از اقوام گوناگون، فرهنگ‌ها، مذاهب و عقاید سیاسی متفاوت امروزه با آن روبه رو هستیم بروز اعتراض‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی  است. چنین جامعهی ناهمگونی برای همزیستی  مسالمت‌آمیز نیازمند درک متقابل و احترام متقابل است. اگر این درک و احترام متقابل از بین برود ما شاهد گسستهای اجتماعی و بروز اعتراضات مختلف هستیم که در نهایت جامعه را از درون دچار فروپاشی می‌کند. چیزی که ما در یک نمونه تجربه کردیم اعتراض مردم به نوع پوشش بود. بخشی از این اعتراض موجب سو استفاده و موج‌سواری از غلیان احساسات مردم از سوی دشمنان کینه توز و بدخواه بیگانه شد. اما بخشی از آن هم اعتراض به‌حق مردم بود. چون جنس اعتراض با لحنی تند و حتی کمی خشونت و فحاشی همراه است، واکنش نسبت به اعتراض هم معمولا با خشونت همراه است. کمتر آدم پخته ای پیدا می‌شود که وقتی با یک اعتراض مواجهه شود بپرسد دلیل  توسل به خشونت چیست. دلیل این فحاشی و لحن تند چیست. بنابراین، لحن رکیک و تند شخصیت اصلی این کتاب می‌تواند بیانگر اعتراضی باشد که نويسنده‌ی کتاب از زبان کاراکتر ساختگی خود بیان می‌کند. این اعتراض می‌تواند به ابتذال سینما باشد، به بی‌تفاوتی مردم نسبت به مسئله‌ای مهم باشد و به‌طور کلی، اعتراض می‌تواند نسبت به بی‌عدالتی از هر جنسی باشد. از منظری دیگر نیز، این کتاب برای من جلب توجه می‌کند. شخصیت اصلی داستان (به روایت دوستانی که کتاب را مطالعه کردند) برای من شخصیت آشنایی است چون من هم بارها و بارها در طول زندگیم و حتی قبل از نوجوانی انزوا، احساس ناامیدی، ناکارآمدی، افسردگی، سرخوردگی و پوچی را تجربه کردم. خروج از این باتلاق نیاز به پختگی دارد. شاید این کتاب یک پایان باز باشد برای آنچه که ممکن است چند بار در زندگی تجربه کنیم.
      
43

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.