یادداشت Sahar Chambary
دیروز
این کتاب یه تلنگره: ما باید معنای خودمون رو پیدا کنیم، نه اینکه از بیرون دنبالش بگردیم. گاهی معنای زندگی در کاره، گاهی در عشق، گاهی در رنج... اما همیشه باید مسئولیتپذیر بود، و انتخاب کرد که «چگونه زندگی کنیم». فرانکل باور داره که حتی در سختترین شرایط—شکنجه، گرسنگی، مرگ نزدیکان—اون چیزی که انسان رو زنده نگه میداره، امید به یک معناست. نه لذت، نه موفقیت، نه راحتی... بلکه "چرا"ی زندگی. حتی وقتی همهچیز از آدم گرفته میشه—لباس، آزادی، غذا، عزیزان—باز هم یک چیز هست که کسی نمیتونه بگیره: چگونگی پاسخ دادن به رنج. این یعنی قدرت انتخاب واکنش. اینجاست که فرانکل نشون میده انسان، حتی در شکنجه، هنوز «آزاد»ه. فرانکل نمیگه رنج خوبه. اما باور داره اگه رنجی بیمعنا باشه، خردکننده میشه. ولی اگه معنا پیدا کنه، میتونه انسان رو به اوج برسونه. رنجی که به خاطر عشق، ایمان، یا مسئولیت تحمل بشه، انسانساز میشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.