یادداشت ✨️Motahareh

        وقتی داستان رو تموم کردم، یه حس خوب و نوستالژی بهم دست داد. انگار دوباره داشتم یه داستان فانتزی و بچه‌گونه‌ رو می‌خوندم.. این حس باعث شد خیلی با کتاب ارتباط برقرار کنم، درست مثل قدیما که عاشق این مدل داستان‌ها بودم. حالا هم با اینکه دیگه بچه نیستم هنوزم از خوندن این داستان‌ها لذت می‌برم.
یکی از چیزهایی که برام خیلی جالب بود، ارتباط شخصیت‌ها با هم بود. و خب من بر اساس تجربه فهمیدم که از نمایشنامه خوندن خیلی خوشم میاد، شاید یکی از دلایلی که از خوندن این اثر خوشم اومد هم همین باشه.
وقتی اول داستان رو می‌خوندم، اسم شخصیت‌ها برام آشنا بود و بعد فهمیدم که واقعاً اسم دو تا نویسنده واقعی، هانس کریستین اندرسن و چارلز دیکنز، توی داستان هست. این موضوع برام خیلی جالب بود و حس کردم نویسنده می‌خواد یه چیزی به مخاطب بفهمونه، که البته شک دارم فهمیده باشمش😂 ولی خب شاید بعضی وقت‌ها خود نویسنده‌ها هم اون‌طوری که فکر می‌کنیم، خودشون کامل آثارشون رو ننوشته باشن!
بعداً متوجه شدم که هانس کریستین اندرسن و چارلز دیکنز واقعاً توی زندگی واقعی با هم ملاقات داشتن، که این برام باز عجیب بود.
یکی از نکات خوب داستان این بود که به خاطر کوتاه بودنش، تونست منو جذب کنه، اما یه جورایی یه چیزی کم داشت که دقیق نمی‌تونم بگم چی بود. شاید به خاطر کوتاه بودنش بود که فرصت کافی برای پرداختن به همه جزئیات نداشت.
در کل بهش ۴ از ۵ می‌دم.
      
238

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.