یادداشت محمد میرشاهی
1402/1/25
کتاب چخوف به شیوهای رمان گونه نوشته شده و خواننده را سخت مجذوب خود میکند. نویسنده کتاب، ظاهرا، در زندگی چخوف با زندگی خود دیده و با چنان همدلی و صداقتی به نوشتن زندگینامه او پرداخته است که گویی، با نوعی ارتباط معنوی و همنفسی با او، وصف حال خویش را بازگفته است. نویسنده چون خود از قریحه سرشارقصه پردازی بهرهمند است بر اساس واقعیات به جای مانده از زندگی چخوف و نقل قولهای فراوان از منابع روسی و مکاتبات و خاطرات بستگان و دوستان، و به ویژه بررسی نامههایی که او به دیگران نوشته، اثری ناب و شیرین آفریده است که از خواندنش لذت کافی خواهید برد. نامه نگاریهای ذکر شده در کتاب بین چخوف و همسرش اولگا که در نهایت سادگی و دلدادگی است جذاب و قشنگ هست که رابطه حرفهای و عاشقانه و خالصانه آن دو را به نحو زیبایی نشان میدهد. در عین احترام و عشق متقابل، به استقلال حرفهای و شخصیتی همدیگر نیز پایبند هستند. نویسنده اصول بنیادین چیره بر نوشتههای چخوف که در سراسر دوران حرفهایاش ثابت مانده است را: سادگی و صمیمیت، وصفهای دقیق و دخالت نکردن نویسنده در متن؛ زیرا نویسنده، با طرح علت یا ارائه راهحل برای مسائل شخصیتها، از خواننده خود سوءاستفاده میکند. ذکر میکند. زندگینامهنویسان با پشتکار و نقب زدن و کندوکاو گوشههای پنهان زندگی و آثار یکی از شخصیتهای مورد نظر خود چیزی نو میآفرینند و گاهی به احیای هنر و زندگی فراموش شدهای میپردازند و با دست و پنجه نرم کردن با یک هستی واحد، رنگارنگی و تنوع خصلتهای بشری را برای ما تصویر میکنند. خواننده با خواندن این نوع کتابها خود زندگینامههای بیشتری را از نظر میگذراند و تجربه میکند. علی بهبهانی، با ترجمه و نشر این کتاب، خدمت ارزندهای به ادبیات امروز ما کرده است؛ انتخاب او بسیار سنجیده است و کتابی معتبر و مناسب برای ترجمه برگزیده است؛ ترجمه او بسیار شیوا، با بکاربردن برابرنهادهای فارسی تازه و بدیع که بی آنکه امانت را از دست بگذارد، گاه به تالیف می ماند:(( یوگنیا دوست میداشت برای پسرش آنتون قصه از این سفر بگوید که ضمن آن پهنه دشتها را درنوشتند و میانه جنگلها را، از شکوه برهوتی بیرون شهر، از کشاکش با خشکهمقدسان سرگردان، و از شبهایی که در مهمانسراهای نامبارک سحر شده بود_ آنجا که حول حرامیان آنان را وامیداشت تا درها را کلون کنند. به سوی جنوب که راندند، بیم و دغدغه سفر با شاعرانگی آن شد. خانواده، که از دلواپسیهای نخستین رهیده بودند، گاه بیرون میخفتند، در هوای آزاد، زیر آسمان زلال؛ و تنها جیرجیر زنجره یا بانگ خلنده مرغ شباویز بود که آرامش را بر هم میزد...)) (ص۵۴کتاب) ترجمه ترجمهای نزدیک به اصل است و امانت کامل در ترجمه را رعایت کرده است تا سبک نویسنده را به فارسی منتقل کند. شیوه ترجمه نزدیک به اصل و رعایت کامل امانت در ترجمه کاری بسیار ظریف و حساس است و گاهی موجب میشود تا واژهها و عباراتی به قالب زبان اصلی بیان شود؛ اما ترجمه علی بهبهانی، در این تجربه، موفقیت آمیز است و، به جز چند مورد جزئی، توانسته است ترجمهای روان و دلپذیر ارائه دهد. کتاب چخوف نمونه برجستهای از هنر زندگینامه نویسی است، نمونهای که چه بسا بتواند نویسندگانی را بر سر شوق آورد و آنها را برانگیزاند تا در این زمینه هم آثاری بر گنجینه ادبیات امروز ما بیفزایند.
13
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.