یادداشت عسکری فضل اله نژاد

        
اَوِه (Ove) مردی حدود ۵۹ ساله، عبوس، عادت‌شکن و بسیار مقرراتی است که عشق شدیدی به قواعد، نظم و عدالت دارد. او به تازگی از کارش اخراج شده و تنها هدفش در زندگی این است که به همسر فقیدش، «سونا» بپیوندد و خودکشی کند.

داستان به صورت رفت و برگشت بین «حال» (تلاش‌های مکرر اوه برای خودکشی) و «گذشته» (زندگی گذشته‌ی او از کودکی تا امروز) روایت می‌شود.

گذشته‌ی اوه:

· کودکی: اوه پسری تنهاست که مادرش را در کودکی از دست داده و با پدری ساکت اما مهربان بزرگ شده. پدرش به او عشق به درستکاری و تعمیرات را می‌آموزد. زمانی که پدرش نیز در حادثه‌ای کشته می‌شود، اوه کاملاً تنها می‌ماند.
· ملاقات با سونا: نقطه‌ی عطف زندگی اوه، ملاقات با «سونا»، دختری شاد، روشن و برعکس اوست. سونا رنگ را به زندگی سیاه و سفید اوه می‌آورد. آنها عاشق هم می‌شوند و ازدواج می‌کنند.
· تراژدی: یک روز در سفر، اتوبوس آنها تصادف می‌کند و سونا فرزندشان را سقط می‌کند و از کمر به پایین فلج می‌شود. اما سونا ناامید نمی‌شود و معلم مدرسه می‌شود. اوه تمام زندگی خود را وقف مراقبت از او و ساختن یک زندگی راحت برایش می‌کند. او برای سونا یک آشپزخانه با ارتفاع کم می‌سازد تا بتواند از صندلی چرخدار استفاده کند.
· مرگ سونا: چند ماه قبل از شروع داستان، سونا بر اثر سرطان می‌میرد و اوه را در دنیایی از غم و تنهایی رها می‌کند.

حال اوه: چند تلاش برای خودکشی

اُوه دقیقاً برنامه‌ریزی می‌کند که چگونه خود را بکشد، اما هر بار ورود همسایه‌های جدید و پرسر و صدایش، «پروانه» (زن باردار ایرانی)، شوهرش «پاتریک» و دو دخترشان، مانع او می‌شود.

درگیری اصلی و نقطه اوج:

«آندرس» که یک مقام دولتی فاسد است، قصد دارد «رونه»، دوست قدیمی و همسایه اوه که به آلزایمر مبتلا است را به اجبار به آسایشگاه بفرستد تا همسر رونه، «بِنت» را تنها کند و خانه‌شان را تصاحب کند. اوه که ابتدا از رونه به خاطر خرید یک ماشین خارجی (ولوو نبود!) ناراحت است، اما در نهایت جانب او را می‌گیرد. او با کمک دیگر همسایه‌ها (از جمله یک روزنامه‌نگار همجنس‌گرا که اوه او را هم پذیرفته) یک کمپین رسانه‌ای راه می‌اندازد و مانع از دستگیری رونه می‌شود. در این فرآیند، اوه به طور ناخواسته به عضوی ضروری از جامعه کوچک محله تبدیل می‌شود.

پایان داستان:

· اوه دیگر به فکر خودکشی نیست. او دوباره دلیلی برای زندگی پیدا کرده است: مراقبت از پروانه و خانواده‌اش، گربه اش، و دیگر همسایه‌ها.
· داستان با صحنه‌های زیبایی از رابطه پدربزرگی او با دخترهای پروانه به پایان می‌رسد.
· اوه در سنی پیری به طور طبیعی و در آرامش در خانه می‌میرد. در مراسم تشییع جنازه‌اش، تمام همسایه‌هایی که زمانی آن‌ها را آزاردهنده می‌دانست، حاضر می‌شوند و نشان می‌دهند که او چقدر دوست داشته شده و تأثیرگذار بوده است.

موضوع اصلی کتاب:

کتاب در مورد پیدا کردن معنا در زندگی، حتی پس از تجربه غم‌های بزرگ است. نشان می‌دهد که چگونه جامعه و روابط انسانی می‌توانند حتی سرسخت‌ترین قلب‌ها را نرم کنند. اوه در ظاهر یک مرد عصبانی است، اما در باطن دارای حس عمیق عدالت و فداکاری برای دیگران است.


      
2.2k

36

(0/1000)

نظرات

Feloria

Feloria

1404/7/3 - 16:54

به نظر شمایی که این کتابو خوندید، این کتاب برای چه سنی مناسبه؟🫠
1

0

دلم میخواد بگم از سن نوجوانی، اما در کتاب به روشهای مختلف خودکشی اشاره میشه،.هرچند تمام این روشها موفقیت آمیز نیست و اصلا این کتاب برای امید به زندگی نوشته شده اما بنظر برای یک نوجوان سنگین  هست. 
 برای جوانان بالای ۲۴ خوبه که دنبال تشکیل خانواده هستند. 
اما ایده آل برای میانسالان بالای سی هست که دنبال معنای زندگی هستند.

راستی همه ما یه «اوه» درون داریم! 

1

Feloria

Feloria

1404/7/3 - 18:54

یعنی شما به نوجوان ۱۴ ساله پیشنهادش نمیکنید؟
1

0

خیر 

0