یادداشت مهسا کرامتی

        چند سال پیش، وقتی که احتمالاً بیست ساله بودم و دانشجوی ادبیات، انجمن علمی‌ ما با همکاری انجمن علمی ادبیات روسی جلسۀ نقد این کتاب رو برگزار کردن.
اون زمان، چون این جلسه برام خیلی جالب بود می‌خواستم هرطوری که شده توش شرکت کنم با این حال تا قبل از اون این کتاب رو نخونده بودم و بنا به دلایلی متاسفانه تا زمان شروع جلسه هم نشد که بخونمش؛ پس تصمیم گرفتم هرجوری شده یه آشنایی نسبی ازش پیدا کنم و اون این بود که فیلم اقتباسی ایرانیشو ببینم. بهتر از هیچی بود.

توی اون جلسه سه تا از اعضای هیئت علمی ادبیات روسی حضور داشتن و یکی از اعضای هئیت علمی گروه ما. جلسۀ خوبی بود و فکر می‌کنم هنوزم که هنوزه جزوۀ کوچیکی که ازش نوشته بودم رو دارم.

با همۀ اینا، تو همۀ این سالا، دلم می‌خواست که این کتاب رو -خود خودش رو- بخونم ولی نشده بود که نشده بود.

این مقدمه رو گفتم که بگم این گزارش آدمیه که سال‌های زیادی مشتاق و منتظر خوندن این کتاب بوده.

اجازه بدید همین اول کاری یه‌کم خشن و صریح باشم و بگم که در حد تصوراتم زیبا نبود. در حقیقت اونی که توی این کتاب آزارم میداد در وهلۀ اول توصیفاتش بود و بعد، میزان لوس بودن شخصیت اصلیش.
راستش من با چنین آدمایی برخورد داشتم و برای همینه که نمی‌تونم به این داستان، فقط به چشم یه داستان نگاه کنم. شاید اگر اینطور نبود، برخورد نرم‌تری می‌داشتم، شاید بیشتر دوسش داشتم و بیشتر توش غرق می‌شدم ولی حقیقت اینه که اعصابمو خرد کرد. این آدمای به قول خودشون تنها -و اینجا خیال‌باف- با ضعفشون آدمو آزار میدن و با وابستگی ناگهانیشون اونو وحشت‌زده می‌کنن.

از تجربۀ واقعی‌ام که بگذریم و دوباره که وارد داستان بشیم، داستان نسبتاً روونیه -به‌جز قسمت مربوط به توصیفاتش- دیگه اینکه کوتاهه و سروته داره. یه جاهایی احساسات انسانی رو با صداقت بیان کرده که خوندنش خالی از لطف نیست‌. تا حدودی میشه گفت داستان غم‌انگیزیه‌.

یه چیزای دوری از فیلمش یادمه: زیبا بود و مبهم؛ به نظرم کتابش -با توجه به اونی که از فیلم در خاطرم مونده- نسبت به فیلم در بیان داستان سرراست‌تر بود.

در کل میشه گفت نه خوبه و نه بد. همین.
      
2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.