یادداشت عادله سلیمی (بهارنارنج)

                کتاب بدی از لحاظ داستانی نبود، ولی از لحاظ اعتقادی چیز به درد بخوری نبود. یک جوان بدون هیچ اعتقادی! که خیلی هم مثلا آدم بزرگی بود و همه اطرافیانش فکر می‌کردن خیلی می‌دونه ولی از دور و آدمای دیگه قبولش نداشتن.
دلم برای پدر و مادرای این جوون و جوونای دیگه‌ی داستان خیلی سوخت. بچه‌هایی که اصلا به فکرشون نبودن و به خاطر این که اونا نسل قدیم بودن فکر میکردن خودشون خیلی بهتر و برتر و فهمیده‌ترن، و به کلی تجربه و احترام رو زیر سوال برده بودن. البته که والدین هم برای نگه داشتن فرزندانشون، خودشون اینجور فکر می‌کردن و با دل بچه‌هاشون راه میومدن!
از این لحاظا کتابش رو دوست نداشتم و خداروشکر کردم در مملکت اسلامی زندگی می‌کنم.
حالا چرا اینجوری نوشتم؟ چون یک روایت از حضرت مسیح(ع) داریم که میفرمایند: خذوا الحق من اهل الباطل و لا تأخذوا الباطل من اهل الحق ، کونوا نقاد الکلام. یعنی حق را بگیرید و بپذیرید ولو از اهل باطل، اما باطل را هرگز نگیرید و نپذیرید ولو از اهل‌ حق. خودتان صراف سخن و سخن‌شناس(نقد کننده کلام) باشید.
نتیجه این که چه کتاب می‌خونین و چه فیلم می‌بینین یا در هرلحظه از زندگی اونو با دید نقادانه نگاه کنین. و درک کنین که روح و جسمتون چه خوراکی دریافت میکنه.
این کتابم صرفا برای آشنایی با ادبیات روسیه و سبک نوشتنشون خوب بود.
همین دیگه.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.