یادداشت عادله سلیمی (بهارنارنج)
1401/10/3
کتاب بدی از لحاظ داستانی نبود، ولی از لحاظ اعتقادی چیز به درد بخوری نبود. یک جوان بدون هیچ اعتقادی! که خیلی هم مثلا آدم بزرگی بود و همه اطرافیانش فکر میکردن خیلی میدونه ولی از دور و آدمای دیگه قبولش نداشتن. دلم برای پدر و مادرای این جوون و جوونای دیگهی داستان خیلی سوخت. بچههایی که اصلا به فکرشون نبودن و به خاطر این که اونا نسل قدیم بودن فکر میکردن خودشون خیلی بهتر و برتر و فهمیدهترن، و به کلی تجربه و احترام رو زیر سوال برده بودن. البته که والدین هم برای نگه داشتن فرزندانشون، خودشون اینجور فکر میکردن و با دل بچههاشون راه میومدن! از این لحاظا کتابش رو دوست نداشتم و خداروشکر کردم در مملکت اسلامی زندگی میکنم. حالا چرا اینجوری نوشتم؟ چون یک روایت از حضرت مسیح(ع) داریم که میفرمایند: خذوا الحق من اهل الباطل و لا تأخذوا الباطل من اهل الحق ، کونوا نقاد الکلام. یعنی حق را بگیرید و بپذیرید ولو از اهل باطل، اما باطل را هرگز نگیرید و نپذیرید ولو از اهل حق. خودتان صراف سخن و سخنشناس(نقد کننده کلام) باشید. نتیجه این که چه کتاب میخونین و چه فیلم میبینین یا در هرلحظه از زندگی اونو با دید نقادانه نگاه کنین. و درک کنین که روح و جسمتون چه خوراکی دریافت میکنه. این کتابم صرفا برای آشنایی با ادبیات روسیه و سبک نوشتنشون خوب بود. همین دیگه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.