یادداشت آرامه بصیرتی
6 روز پیش
الان اینجوریم که زننننننن، چطور میتونی انقدر خوب بنویسی. من بهت حسودیم میشه. حجم کشتارهای تو این داستان خیلی بیشتر از کتابای قبلیه... روانیهای کتابهای عطیه عطار زاده خیلی عجیبن. قاتلهایی که هیچکس فکر نمیکنه قاتلن. و یحیی و جدو آبادش تو این داستان دانشمندهای اروم و خوبی حساب میشن... اما در اصل قاتلهای خوبی هستن🫠🫠🫠 سگ توی این کتاب میتونه تاریخ باشه. تاریخ موجودیت حقیقی نداره نمیتونه علنا شهادت بده اما وجود داره(فلسفی شد) بازیچهی دست بشره و اونجور که بشر میخواد تغییر میده توش. میتونه از بین ببرتش ولی درهر حال اون وجود داره و توی خودش همه چیز رو ذخیره کرده. اینم اضافه کنم. این سگ مادهست(ماچه سگ) و خیلی هم زایمان میکنه تولههاش یا میمیرن، یا کشته میشن یا صاحب ها این تولههارو سربه نیست و مخفی میکنن یا ولشون میکنن تو بیابون. تاریخ زایندهست اما به نوعی همیشه زاییدههاش از بین میرن به دست بشر. بشری که سردم دار هر مملکتیه این برداشت کاملا شخصیه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.