یادداشت
1403/2/5
عنوان کتاب مجذوبم میکند : و کسی نمیداند در کدام سرزمین میمیرد. از عنوان فکر میکنم مجموعه جستاری در باب سوگواری، -یعنی تجسم غم و اندوه که تنها احساسات اصیلْ ماندهیِ بشری است- که مشتاق خواندنش هستم. اما خیلی زود و با خواندن زیر عنوان کتاب متوجه میشوم با سفرنامه روبرو هستم. پشت کتاب اما هشدار میدهد که این یک سفرنامه به شکل مرسوم سفرنامهها نیست. خیلی زود، وقتی خوانش کتاب را شروع میکنم میفهمم با کتابی روبرو هستم که هم سفرنامه است و هم سوگواره. مهزاد الیاس بختیاری در این کتاب سفرهای فیزیکی به داخل و خارج از ایران دارد، به مکانهایی نه لزوما ناشناش و خاص، و اغلب با شیوههای هیچهایکی، اما سفری که او روایاتش میکند، بیشتر سفری در درون خودش است. او در سرزمینها دور و نزدیک دنبال خودش و معنایی برای زیستن میگردد. اگر لگدهایی که نویسنده گهگاه به ایران و ایرانی بودن خودش میزند را ندید بگیریم این سفر درونی، جنبههایی هم خاص هم عام دارد. خیلی از این این درگیریهای فلسفی را تجربه کردیم و بعضی موارد نیز له خاطر شرایط خاص زندگی هر انسان ممکن است جدید یا تجربه شده باشد. من کتاب را، لحن نویسنده و شیوهی بیان او از این سفر درونی را دوست داشتم، با این که در انتهای کتاب چیز زیادی از مکانهایی که او به آنها سفر فیزیکی کرده بود دستگیرم نشد اما، با سفر درونی او همراه شدم و درک کردم و گاه آموختم. اگر به دنبال یک سفرنامه نرمال هستید، این کتاب گزینهی خوبی برای خوانش نیست، اما اگر دوست دارید در سفری درونی یک انسان، همسفر باشید، خوانش این کتاب را توصیه میکنم. این کتاب توسط نشر اطراف چاپ شده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.