یادداشت سید محمدعلی نیکنام

        جلال آل احمد تنها ایرانی بود که وقتی می‌خوانم‌اش تمام‌ش را حس می‌کنم. قلمش مال خودش است، لحن ‌اش مال خودش است و حتی طرز  مخصوص خودش را دارد.
جلال برای من بیشتر نماد روشنفکر انقلابی  را ایفا می‌کند. نقش کسی که گرچه سنش به پیروزی انقلاب اسلامی نرسید اما قلب و روحش خیلی سال قبل‌تر به پیروزی رسیده بود.
خسی در میقات هم در مسیر همان انقلاب است. 
 و عجب سفرنامه‌ای!
از حج دهه ۴۰ می‌گوید. از بدویت مدرن عرب‌ها و از  سنت‌های هر دم بیلی که هر‌کسی به زعم قومیت و طرز فکرش یا بر خود یا اگر زورش زیاد باشد بر دیگران تحمیل می‌کند.
از برگزاری بزرگترین مراسم مسلمانان و بدترین نوع برگزاری عربستان. و اگر امروز روزش را هم ببینی با تمام پیشرفت‌هایی که در زمینه برگزاری حج انجام داده اند باز هم  همان بدویت مدرن خودش را نمایان می‌سازد.
اگر جلال خوانده‌اید و با قلمش که کمی ثقیل و عجیب است مشکلی نداشته باشید توصیه می‌کنم حتما این سفرنامه را بخوانید. 
      

19

(0/1000)

نظرات

بله. جلال خوانده‌ام هر چند اندک ولی تفاوت لحنش را حس کردم.

0