یادداشت Sheida Hanafi
1404/3/10
«رهبر ارکستر» رمانی است دربارهی ایستادگی، دربارهی انسانی معمولی که در موقعیتی غیرعادی، بزرگ میشود. روایتش آرام، انسانی، و پر از لحظات درخشان است؛ کتابی برای دوستداران موسیقی، تاریخ، و ادبیاتی که بیصدا فریاد میزند. داستانی در بستر یکی از تلخترین دورههای تاریخی: محاصرهی لنینگراد. رمانی که میخواست از قدرت موسیقی، مقاومت و رستگاری حرف بزند، اما برای من چیزی کم داشت — احساسی که تا مغز استخوان نفوذ کند. بله، فضای جنگ و قحطی بهخوبی تصویر شده، و ایدهی اجرای سمفونی شوستاکوویچ وسط آن جهنم، درخشان است. اما ریتم کند، روایت گاهبهگاه خنثی، و شخصیتپردازیای که برای من تا حدی تخت و دور از جان بود، باعث شد نتوانم با کتاب آنطور که انتظار داشتم ارتباط برقرار کنم. کارل الیاسبرگ شخصیتی جالب است؛ مردی عادی در موقعیتی خارقالعاده. اما حتی او هم نتوانست آن شعلهی درونی را در من روشن کند. گویی همهچیز در سطح باقی میماند: تحسینبرانگیز اما نه لمسشدنی. شاید این کتاب برای علاقهمندان به موسیقی کلاسیک یا روایتهای جنگی که نگاه متفاوتی دارند، تجربهای تأثیرگذار باشد. برای من، تجربهای متوسط بود — محترمانه، اما نه ماندگار.
(0/1000)
Sheida Hanafi
1404/3/11
1