یادداشت ساحل عابدی
12 ساعت پیش
یه کتاب خیلی خاص و تأثیرگذاره. وقتی خوندمش، واقعاً به این فکر کردم که چقدر زندگی ایوان ایلیچ، قاضی داستان، شبیه به زندگی خیلی از آدمهای اطرافمونه. اون فقط دنبال موفقیت، پول و موقعیت اجتماعی بود، بدون اینکه واقعاً به معنای زندگی یا روابطش با بقیه اهمیت بده. نحوه توصیف تولستوی از بیماری و ترس از مرگ ایوان واقعاً تکاندهندهست. وقتی ایوان به این واقعیت نزدیک میشه که داره میمیره، تازه میفهمه که چقدر زندگیش اشتباه بوده. این حس پشیمونی و تنهایی خیلی واقعی به تصویر کشیده شده. تنها کسی که واقعاً باهاش همدردی میکنه، گراسیم، خدمتکارش بود. این نشون میده که گاهی اوقات کسانی که کمتر انتظارش رو داریم، بیشتر بهمون نزدیک هستن. در کل، "مرگ ایوان ایلیچ" یه کتاب عالیه که باعث میشه عمیقاً به زندگیت فکر کنی. به من یاد داد که موفقیتهای بیرونی و قانونی بودن همیشه به معنای خوشبختی و زندگی با معنا نیست. تلاش کنیم که خوب زندگی کنیم؛)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.