یادداشت ماه آسمان 🇮🇷

        سعی میکنم چند منظوره بنویسم.مناسب چالش ،باشگاه کاراگاهان، بدون لو دادن.
در میان آثار پر شمار آگاتا کریستی(که طرفدارشم)این اثر کمی متفاوت است،هم  در شیوه ی نگارش و فرم کتاب و هم ماجرای قتل و قاتل و مقتول.
ماجرا مشخص است،راجر آکروید به قتل رسیده،مردی ثروتمند که هر کسی می‌تواند برای رسیدن به این ثروت، دست به قتل بزند،اما وقتی معما خیلی آسان حل می‌شود یک جای کار می‌لنگد و همین سنگ بنای اثر است.
شخصیت های کتاب،همان شخصیت های کلاسیک انگلیسی هستند.یک بیوه،پیر دختر(برداشت بد نشود، این اصطلاحی کلاسیک است!)مرد پولدار مرده،منشی ،دوشیزه ی جوان، عاشق و معشوق و نامزد و خواستگار و البته خدمتکاران.
کریستی برای همه دلیل و برهان قتل می‌تراشد،شما را بین انبوهی از اطلاعات درست و غلط گرفتار می‌کند و سرنخ ها را دست شما می‌دهد،این گوی و این میدان،معما را حل کنید.
هر چه داستان جلو می‌رود،قصه های فرعی با روشن شدن بعضی حقایق کنار می‌روند(البته که کاشف حقایق پوآروست)و داستان اصلی مثل یک نخ طلایی میان نخ‌های سیاه آشکار می‌شود.
چرخش اصلی قصه،همان جایی اتفاق می‌افتد که لحن بیان داستان تغییر می‌کند و شاید همان لحظه بهترین لحظه برای کشف راز و رمز قتل است.
از نظر بسیاری از خوانندگاه پایان داستان جذاب و غافلگیر کننده است،اما شاید برای شما نباشد،اشکالی ندارد هر کتابی سلیقه ای را برمی‌انگیزد.
من معما را دوست دارم،کشف معما از میان انبوه داشته ها را به کشف معما از میان نداشته ها ترجیح میدهم.دوست دارم ببینم بشنوم،حدس بزنم،حدس هایم غلط از آب دربیاید،گیج شوم و در اخر بگویم: دیدی گفته بود ها!!
      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.