یادداشت FaMoSa

FaMoSa

FaMoSa

1403/5/27

        عالی
مگر می‌شود کتابی به قلب ایران، به امام رئوف ما امام رضا علیه السلام اشاره‌ای بکند ولو کوتاه، و زیبا و عالی نباشد.
وقتی داشتم قسمتهایی از کتاب رو می‌خوندم که شخصیتها، امام زمانشون رو ولو از دور تونستن ببینن منم دلم خواست،
آخه منم مولا دارم! منم دلم اماممو عج می‌خواد! چرا نمی‌تونم مثل دعبل و زلفا و...  حتی از دور هم که شده چند لحظه مولای خودمو ببینم؟
اینا که تو این کتاب اومده که چند لحظه مولای خودشون، امام زمانشون، امام موسی بن جعفر ع و امام رضا ع رو دیدن و حتی وقتایی که حواسشون نبوده هواشونو داشتن... منم دلم پر کشید....
چقدر الان راحت می‌تونیم ابراز کنیم شیعه‌ایم! و حتی حکومت هم داشته باشیم! و بزرگتر از اون قدرت بلامنازع منطقه باشیم و ابرقدرتها مجبورن سر جلوی ما خم کنند. خدا رو شکر! اگر به خاطر خون و از خودگذشتگی شیعه‌های قبلی نبود ما هم الان وضع اسفناک شیعیان زمان بنی امیه  و عباسیها و... رو داشتیم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

گویندگی و صداسازی هم واقعا خیلی خوب بود فقط یه ایراد داشت که یه جا صدای چَه چَه زن استفاده شده بود!!  (آخر بخش ۳۸)، و روان و تقریبا بدون غلط بود میگم تقریبا چون قُرطبه درسته نه قَرطبه! منظور همون شهر کوردوبای فعلی (Córdoba) در اسپانیا هست. ولی در کل استفاده از چند گوینده برای شخصیتهای مختلف و صداسازیها باعث میشه حس دیدن یک سریال تاریخی زیبا به آدم دست بده. این کتاب جزء معدود کتابهای صوتی هست که واقعا حرفه‌ای کار شده و البته که به شخصیتهای خود کتاب به خوبی پرداخته شده تک تکشون عالی کار شدن.
و جایزه بانمکترین شخصیت کتاب هم به نظرم میرسه به ثقیف! صدای گویندش هم مثل بقیه شخصیتها عالی و به جا انتخاب شده طوری که همین شخصیت باعث میشه از شنیدن کتاب اصلا خسته نشید
فلذا این کتابو پیشنهاد میکنم.



بریده‌ای از کتاب که فقط جملاتی از قصیده‌ی طولانی جناب دِعبِل هم هست و وزن و آهنگ نداشتن قصیده به خاطر ترجمه‌ای بودنش هست اگر اشتباه نکنم اصلش عربی هست و بر اساس کتاب، جناب دعبل گزیده‌ای از قصید‌شو جلوی امام ع میخواند: «...کسانیکه اگر در نماز به نام ایشان با خدا مناجات نکنیم نمازمان پذیرفته نخواهد بود، 
کسانیکه در فقر و تنگدستی همواره بخشنده و مهمان نوازند،
و به خاطر برکت و نیکی‌هایشان از شرافت برخوردارند،
آنان دست یاریشان را حتی به سوی کسانیکه ستمشان کرده‌اند دراز می‌کنند،
و دستشان را از انتقام‌جویی کوتاه می‌دارند.
(امام ع کف دو دست را بهم فشردند و فرمودند آری به خدا کوتاه می‌دارد.)
و از مردم کسانیند که حسود و دروغگو و کینه‌توزند،
چگونه پیامبر ص و خاندانش را دوست دارند،
درحالیکه آنها را در مصیبت‌های سوزان رها کردند،
قومی منافق که با زبان ملاطفت کردند و دلهایشان مملو از کینه بود،
خداوند قبری را که در مدینه است با باران رحمتش سیراب کند،
و برکتو امنیت دهد تا خورشید میتابد و ستارگان نورافشانی میکنند خداوند پیامبرش را مشمول سلام خود کند و بر او درود فرستد،
و قبرهایی را که در کوفه و طیبه و فخ قرار دارد
و قبرهایی را کنار فرات در سرزمین کربلا که ساکنانش در آن سرزمین گسترده و هموار،
 تشنه لب کشته شده‌اند که ایکاش من نیز همراه ایشان جان می‌سپردم ،
دختران ابن زیاد در قصرها در راحتی و امنیت به سرمیبرند و اسیران آل پیامبر ص در بیابانها سرگردانند،
ای فاطمه اگر حسین ع را درحالی میدیدی که نزدیک شط فرات بر خاک افتاده و تشنه لب جان داده به صورت میزدی و اشک میریختی،
ای فاطمه ای دخت بهترین برخیز و بر ستارگانی که در سرزمینی خشک بی‌حاصل بر زمین افتاده‌اند مویه کن... .»
      
3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.