یادداشت مهدی طلوع

 مهدی طلوع

مهدی طلوع

17 ساعت پیش

        یک اسم جذاب، یک محتوای بی‌احساس

راستش من نتونستم اصلا ارتباط عمیقی با این نمایشنامه برقرار کنم. با توجه به اسم جذابش، انتظار داشتم با یک درام روانیِ درگیرکننده، پر از کشمکش‌های عاطفی و واقعی مواجه بشم، ولی چیزی که خوندم بیشتر شبیه دیوانه‌بازی دو بیمار بود تا یک تجربه انسانی ملموس

موضوع ظاهراً درباره‌ی مردی‌ است که حافظه‌اش رو از دست داده و حالا در کنار همسرش، باید رابطه‌شون رو بازسازی کنن. اما بحران اصلی بیش از حد اغراق‌شده بود.

درگیری‌هایی که روایت می‌شه، در واقع چیزهایی‌ هستند که در زندگی خیلی از زوج‌ها دیده می‌شن؛ ولی اشمیت سعی کرده با پیچیده‌کردن فضا و فلسفی‌ نشون‌دادن موقعیت‌ها، اون‌ها رو خاص جلوه بده.
 این نوع پرداخت، برای من نه‌تنها قانع‌کننده نبود، بلکه باعث شد بیشتر از داستان، حواسم به ادا و اطوارهای نویسنده پرت بشه.

یه جور حس ادایی و تصنعی‌بودن‌ توی دیالوگ‌ها وجود داشت. انگار نویسنده سعی کرده با چیدن جمله‌های قشنگ و جملات پرمفهوم، عمق بسازه؛ اما این جملات توی بستری که بشه باهاش هم‌ذات‌پنداری کرد، قرار نگرفته بودن.

قشنگ بودن دیالوگ، تا وقتی که بار احساسی و روایی نداشته باشه، کافی نیست.

با این وجود ارزش خواندن دارد.
      
262

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.