یادداشت زهره دلجوی کجاباد

سرزمین نوچ
        روایت خطی مهاجرت زوجی ایرانی به آمریکا و تاب نیاوردن یکیشان غربت را و در نتیجه جدا شدن مسیر زندگیشان از هم. بیشتر شبیه خودزندگی‌نگاره بود تا رمان. شخصیت‌ها و روابطشان خوب پرداخته نشده بودند و قهرمانی که به سبب ضعف و نیازش آرزویی داشته باشد که در راه رسیدن به آن با موانع متنوع روبه‌رو شود و سرانجام موفق شود یا نشود که لازمه‌ی هر رمان پلات‌محوری است در این کتاب دیده نمی‌شود. و البته این ضعف غالب رمان‌های فارسی است اما در دیگر رمانها حداقل تلاش نویسنده برای داشتن تعلیق و قلاب انداختن به مخاطب دیده می‌شود. در این رمان من تعلیقی ندیدم و همین باعث می‌شود مخاطب عام نتواند تا پایان همراهی کند. تنها شاید آن دسته از مخاطبینی که تجربه‌ی مشابهی دارند یا علاقه‌مند به دانستن درباره زندگی در آمریکا دارند کتاب را تا انتها بخوانند. از توصیفات و تشبیهات زیبای نثر بسیار لذت بردم. کاش با عنوان ناداستان منتشر می‌شد تا داستان.
      
1

18

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.