یادداشت آروشا دهقان
1401/12/14
این بهترین نمایشنامهی تمام عمرم بود. حتی میتونم بگم یکی از بهترین کتابهای زندگیم بود. 😊 سیاوشخوانی هر چیزی که دوست دارم رو داشت؛ اسطوره، تاریخ، شاهنامه، زبان استوار، بزنگاههای مناسب، داستانپردازی خوب و البته حضرت کراشالعالمین سیاوشِ کاووسان. مهمترین ویژگی این کتاب در همون صفحهی اوله؛ جایی که نوشته فیلمنامه و بعد اضافه کرده برای اجرای زنده در... . این کتاب بازنویسی داستان سیاوش نیست. تبدیل اون به یک شکل قابل اجراست؛ شکلی که هم امکان روی صحنه رفتن و تئاتر شدن داره، هم میشه در جوامع کوچک روستایی اجراش کرد و هم کاملا پتانسیل این رو داره که فیلم سینمایی بشه، با تمام جذابیتهای لازم و گرهها و داستانهای تودرتو. بیضایی در این اثر چیزهایی رو به داستان سیاوش پیوند زده که اصلا ربطی بهش ندارند (مثل آفرینش صحنهای مشابه شام آخر عیسی یا به دوش کشیدن گناه مردمان هنگام گذر از آتش) اما چنان هنرمندانه این پیوند رو به وجود میاره که خواننده متوجهش نمیشه (دستکم نه در نخستین خوانش.) «سیاوشخوانی» داستان روستاییه که مردمش هر سال آیین سوگ سیاوش رو اجرا میکنند تا زمینهاشون پر برکت بشه؛ از انتخاب بازیگر که خودش ماجراییه تا اجرا و پایان و بازگشت همه چیز به نقطهی صفر. داستان نمایش هم همون ماجرای سیاوش شاهنامه است ولی این بار انگار جور دیگهای بهش نگاه شده و سعی کرده در بطن شخصیتها هم بره و آیین سوگ سیاوش و تحولش به تعزیه رو نشون بده. در اساطیر ایران سیاوش نماد باروری زمینه (همونطور که خون سیاوش بر زمین جاری میشه و از اون، گیاه پرسیاووشان میرویه.) و آیین سیاوشخوانی هم هر سال به همین منظور انجام میشده. دکتر مهرداد بهار در کتاب «جستاری چند در فرهنگ ایران» به این اسطوره پرداخته و کامل توضیحش داده. اگر در اینباره کنجکاو هستید و همچنین دوست دارید بدونید که کدوم بخش از آیینهای سوگ حسینبنعلی و تعزیه از مراسم سیاوش گرفته شده پیشنهاد میکنم اون کتاب رو بخونید. این کتاب پر از جملات و دیالوگهای شاهکاره. خیلی برام سخته که بخوام بهترینش رو انتخاب کنم اما این، بیتردید یکی از بهترینهاست: «جهان را همه یکسان ساخته اند و از هر گوشه ی آن به دیگری بگریزی خود را در آیینه ی همان می بینی که می دیدی آبی را در آسمان سبزی را بر درخت و بی خردی را بر تخت.» ته نوشت: اگر حال روحیتون خوب نیست خواندنش رو موکول کنید به یک زمان دیگه چون در خواندن این کتاب گزیری نیست از زاریدن.
(0/1000)
سعید بیگی
1402/3/7
0