یادداشت بهارفلاح
1403/10/20
«حقیقتی که به مسلخِ مصلحت برده شد» 🔴دشمن مردم نمایشنامه ۵پرده ای که یک شاهکار هنری نیست. شروع نمایشنامه فوق العاده بود ولی بنظرم نمایشنامه از پرده سوم به بعد اُفت میکند،وبیشتر پرده سوم به بعد کل متن و دیالوگها شعاری شده و نمایشنامه به مانیفستِ سیاسی نویسنده مبدل میشود،اگر بیوگرافی آقای ایبسن را مطالعه کنیم بیشتر متوجه میشویم چراکه ایبسن درطول زندگی خود مدتی مغضوبِ حکومت وکلیسا شده بود.ايبسن معمولاً بيشتر در آثار خود، واقع گراست. او زندگي واقعي را مي بيند وبه تصویر میکشد اجتماع را احساس مي كند و بدون چشم پوشي مي نويسد. دشمن مردم هم يكي از واقع گرايانه ترين نمايشنامه هاي اوست ایبسن در نمایشنامه «دشمن مردم» مبارزه فردی را در مقابل نیروی جمع نشان میدهد و باقرار دادن تنها یک نفر درمقابل اکثریت جامعه بدین ترتیب بدبینی خود را به جامعه آشکار میسازد. او در «دشمن مردم» شخصیت اصلی نمایش ( دکتر استوکمان) را بهصورت شخصیتی عصیانگر به تصویر درمیآورد. این عصیان درواقع انگ و بدنامی است که برای مردم دوستی فردی حقیقی در نظر میگیرد که به دلیل اشباع شدن جامعه از ناآگاهی جواب هم میدهد. 🔻قهرمان این نمایشنامه دکتر توماس استوکمان است که گویی ایبسن اورا خلق کرده تاخصیصههای اخلاقی و عقاید خودش دربارهٔ مسائل اجتماعی،سیاسی، اخلاق و افکار خود را به یاد آوردوبه خواننده دیکته کند. در «دشمن مردم» دو برادر مقابل یکدیگر میایستند. دکتر استوکمان که از حقیقت دفاع میکند و شهردار شهر برادرش که تکیهبر واقعیت دارد و منفعت طلب ومصلحت اندیش است. اختلافنظر آنها درباره حمامهای عمومی شهر است. حمامی که شهر کوچک آنها را در قیاس با شهرهای اطراف منطقه در موقعیت ویژهای قراردادهاست که همین مدرآمدزایی قابلتوجهی را برای شهر و ساکنانش میدهد. این تضاد حاصل ساختار جدید اقتصادی عصر جدید است. ساختاری که سبب توسعهاست، ولی همزمان چیزهای ارزشمندی را نیز نابود میسازد.مسائل اجتماعی،سیاسی، اخلاق و افکار خود را به یاد آوردوبه خواننده دیکته کند. دکتر استوکمان در "دشمن مردم" ضمن مبارزه بر علیه اکثریت مردم کشف مهمش را که مربوط به فساد اجتماعی است به رخ جامعهاش میکشد و در مقابل حملة اکثریت به ایدهها و ا فکار نو، جهالت و نادانی آنها را ریشخند میکند و هر چه بیشتر از جانب این اکثریت مورد حمله قرار میگیرد با اعتماد به نفس بیشتری بر دیدگاهها و افکارش پا فشاری میکند و اعتقادش به این افکار و ایدهها بیشتر و بیشتر میشود این تضاد حاصل ساختار جدید اقتصادی عصر جدید است که فقط سود وبازدهی است که اهمیت دارد. ساختاری که سبب توسعهاست ولی همزمان چیزهای ارزشمندی را نیز نابود میسازد. 🔻دکتر استوکمان پس از گرفتن قول مساعد از رهبران مردمی مبنی بر حمایت مردم از مبارزهاش، در واقع به اساسیترین بنیان دموکراسی یعنی اکثریت جامعه امید میبندد. اینکه اکثریت جامعه پشت سر او هستند، با توجه به نوع حکومتی که در نمایشنامه جریان دارد دکتر استوکمان را از این لحاظ مطمئن و آماده مبارزه میکند، چرا که در جامعهای با حکومت دموکراتیک تصمیم اصلی نه از سوی حاکمان و سیاستمداران بلکه توسط عموم مردم گرفته میشود. اما ویژکی اخلاقی که بین اکثریت ما وجود داره این است که شنیدن دروغهای شیرین را به واقعیت تلخ ترجیح می دهیم. 🔻این اصل مهم دموکراسی که تصمیم نهایی با خود مردم است در "دشمن مردم" به بهترین شکل بیان شده و البته، توسط ایبسن به ریشخند گرفته میشود. آنجا که صاحبخانه خانواده دکتر را جواب میکند. پترا دخترشان از مدرسه اخراج میشود. ناخدا هورستر بیکار میشود و......دوپسر دکتر در مدرسه مجبور میشوند به دفاع از پدر با دیگر بچه ها که تحت تاثیر خانوادهایشان هستند به زدوخورد در واقع تمام کسانی که در مقابل دکتر قرار میگیرند، وقتی از نظر انسانی و فردی به عنوان یک شهروند مورد سؤال واقع میشوند همگی تنها یک جواب دارند:جرات مخالفت ندارند. "خانم استوکمان: اصلاً فکرش را نمیکردم خانم باسک اینقدر خبیث باشد! پترا: مادر، او زن خبیثی نیست. کاملاً معلوم بود که خودش هم نمیخواهد این کار را بکند. اما گفت جرأت مخالفت ندارد.
(0/1000)
سامان خسروی
1403/10/20
1