یادداشت زهرا ساعدی
3 روز پیش
دایی جان ناپلئون داستان عاشق شدن سعید و لیلی پسرعمه و دختردایی در یک خانوادهی اشرافی در دوران جنگ جهانی دوم است. دایی جان ناپلئون شخصیت اصلی کتاب نایب سوم بوده و علاقه فراوانی به ناپلئون دارد و حکایت درگیریاش با اشرار کمکم به جنگ با سپاه انگلیس تبدیل میشود و مالیخولیایش تا جایی عود میکند که همه اتفاقات ریز و درشت اطرافش را از چشم انگلیسا میبیند. طنز کتاب فوقالعاده است و من بعد از چندبار خواندن باز هم به تیکههای اسدالله میرزا میخندیدم. طبقه آریستوکراسی مملکت هم به خوبی در کتاب نشان داده و نقد شده. فقط چیزی که من دوست نداشتم ربط دادن وفاداری و علاقه زنان به مردها به سکس بود. در کل در روابط کتاب خیانت زیاد وجود دارد، مردها با چندین زن میخوابند و زنها فقط درصورت سکس مداوم با شوهرانشان می مانند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.