یادداشت مصطفا جواهری
1401/10/12
«اشکال از من است که همیشه به دورها خیره بودم یا از تو که همیشه برای نزدیکترین هدفت میجنگیدی؟» پاگرد، اولین رمانِ آقای نویسنده است. شاید به عنوان رمان اول خوب باشد اما اگر بخواهیم بدون توجه به اولین بودنش به آن دقیق شویم، با اثری کاملا معمولی و حتا کمتر از آن روبرو هستیم. شخصیتها در تیپ باقی ماندهاند و در چندین جای کتاب شاهد شعارزدگیهایی هستیم که متاسفانه تاریخ انقضایش گذشته است. شخصیت اصلیِ داستان هم اغراقشده توصیف میشود و البته خام میماند. پاگرد که اسم داستان را یدک میکشد، در خانهای قدیمی حوالی دانشگاه تهران است و محل جمعشدن اتفاقی عدهای جوان در هنگام ماجرای کوی دانشگاه است. این خانه و پاگردش یک ظرفیتِ از دسترفته است. موقعیت و مکانی که میتوانست شخصیت پیدا کند و نکرده است. پاگرد بیشتر از آن که یک رمان باشد، یک بیانیهٔ غلوشدهٔ سیاسی است که پشت یک شبهِداستانِ مُقطع، پنهان شده است. بخوانیمش؟ نمیدانم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.