یادداشت مجید اسطیری

                خب در آخرین روزهای ماه صفر دارم درباره کتابی که در اولین روزهای ماه محرم خواندنش را شروع کرده بودم مینویسم! خدایا شکرت! خدایا خودت، به عزت و جلالت قسم، بیست و چهار ساعت را به بیست و پنج ساعت افزایش بده! آمین!

1. این کتاب ناقص است. چه در روال تاریخی اش که ماجرای شهادت امام حسین ع را روایت نیمکند (یا نویسنده این طور پسندیده که به این بخش نپردازد)، چه در سیر تفسیری اش که از هر واقعه کوچک کربلا تفسیری عرفانی (و بسیار زیبا) دارد ولی طبیعتا با ناتمام ماندن ماجرا آن تفاسیر عارفانه هم رها میشوند.

2. این کتاب دچار تناقض است. لااقل من یکیش را کشف کردم. هرچه به شهادت امام حسین علیه السلام نزدیک تر میشویم نویسنده از این میگوید که جهان پست بی مایه بر مدار خواسته های کثیف و خواهش های نفسانی آدمهای شیطان صفت میگردد و از قدیم هم همین بوده و سر مبارک حضرت یحیی علیه السلام را به یک روسپی پیشکش میکنند... اما یکهو وقتی ماجرای ناکام ماندن عمر سعد در حکومت بر ری را روایت میکند میگوید حاشا که دنیا بر مدار خواست دنیاپرستان بگردد! بالاخره دنیا بر مدار خواست خوبها میگردد یا بدها! میدانم که فهم مسئله اصلا به این سادگی نیست ولی چرا اساسا مسئله باید این طور مطرح بشود؟

3. رفیقی گفت این کتاب شاهکار آوینی است! اصلا هم این طور نیست. قطعه "آینه جادو" وقتی از نظریه مارشال مک لوهان میگوید بهتر است. قطعا "توسعه و مبانی تمدن غرب" وقتی از ایستادگی "داستایوفسکی" در برابر حیثیت غرب میگوید بهتر است. این کتاب ظاهرا فقط برای بچه های اهل هیئت و روضه شاهکار باشد. برای این تیپ هم "پس از پنجاه سال" دکتر شهیدی را پیشنهاد میکنم.

و دیگر التماس دعا.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.