یادداشت محمد سعید میرابیان
1404/2/9
در دل شهر مهگرفتهی آمستردام، جایی میان تقویمها و تابلوهای قدیمی، سیس نوتبام با ظرافتی هلندی، آیینِ تلخِ زندگی و مرگ را به تشریفاتی بیصدا بدل میکند. "تشریفات"، نه روایتِ حادثه است، نه نمایشِ قهرمانی؛ بلکه سوگنامهایست برای معنا و نظمی که روزی در جهان بود و دیگر نیست، برای انضباطی که در میان بیقراریمان گم شده است. راوی کتاب، چون کاهنی بدون خدا، میانِ آیینهای بیباور، پیالههای خالی، و واژههای بیصدا، به دنبال بازماندهای از تقدس میگردد. با هر قدم، انگار مراسمی برگزار میشود: نوشیدن قهوه، باز کردن نامهای قدیمی، یا تماشای چیدمان بینقص یک اتاق، بدل میشود به شعری از زوال، به دعایی برای انسان مدرن. "تشریفات" درباره آن لحظههاییست که زندگی چیزی نمیگوید، اما همهچیز را نشان میدهد؛ درباره نظمهای بیفایده، عشقهای بیفرجام، و دلی که در سکوت میتپد، نه برای زیستن، بلکه برای فهمیدن. نوتبام مینویسد تا آیینِ گمشدهی انسان بودن را به یاد ما بیاورد؛ آیینی که نه در نیایش و نه در عصیان، بلکه در تکرارهای روزمره، در ریتم کندِ زندگی، و در شکستِ نهایی معنا خود را پنهان کرده است. شاید هیچکس چون نوتبام، مرگ را چنین دقیق و بیرحمانه نزیسته است؛ و شاید ما، خوانندگانِ تشریفات، باید بار دیگر مرگ را بخوانیم، تا زندگی را، با همان دقتِ آیینیاش، دوباره یاد بگیریم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.