یادداشت محمدامین اکبری
1403/4/19
3.4
77
به نام او درست هفت سال پیش «گتسبی بزرگ» را خواندم؛ آن سالها نگاهم معطوف به فهرست صدتایی رمانهای معروف دنیا بود که یکی از نویسندگان ایرانی منتشر کرده بود و داشتم یکی یکی آنها را میخواندم. در آن روزها یعنی تیرماه سال 96، گتسبی در نظرم رمانی معمولی آمد و متعجب بودم که چرا این رمان را جزو برترین رمانهای تاریخ میآورند. مرحوم کریم امامی در انتهای ترجمه خود فهرستی صدتایی از برترین رمانها به زبان انگلیسی آورده است که «گتسبی بزرگ» بعد از «اولیس» نوشته جیمز جویس دومین اثر است. باری؛ دیگر سراغ این کتاب را نگرفتم تا چند روز پیش که مطالعه رمان «استونر» اثر جان ویلیامز را به پایان رساندم. رمانی که یکی از عناوینی که به آن نسبت میدهند این است؛ «ضد گتسبی». در همان موقع هم با خودم میگفتم که شاید در موقعیت مناسبی این کتاب را نخواندهام. بعضی مواقع ما در روزهایی که سرگرم کاری هستیم و سرمان حسابی شلوغ است کتابی را می خوانیم که نیاز به تمرکز بالایی دارد، کتاب را میخوانیم، آن را به پایان میرسانیم ولی آنطور که باید از آن بهره نمیبریم و متوجه جزئیاتی که اتفاقاً بسیار مهم است، نمیشویم. احتمالاً من «گتسبی بزرگ» را در چنین ایامی خواندهام. من به این کتابها که خواندهام ولی درواقع نخواندهام. کتابهای خواندهنخوانده میگویم. الان نام چندتایی از آنها به خاطرم میآید؛ «شیاطین»ِ داستایفسکی، «لبه تیغ»ِ سامرست موآم و «خورشید همچنان میدمد» نوشته ارنست همینگوی. از اینها گذشته در این نوبت از خواندن که هم دقتم بالا بود و هم دو ترجمه مهم از این اثر را با هم مقایسه کردم، «گتسبی بزرگ» را رمانی خوشساخت و مهم دیدم و دیگر برایم تعجبآور نیست که چرا عدهای آن را رمانی بزرگ میدانند. هرچند که در فهرست شاهکارهایی که من خواندهام قرار نمیگیرد. گتسبی در واقع اولین رمان مهم نویسندگان امریکایی قرن بیستم است اولین اثر مهم پس از آثار کلاسیک نویسندگانی چون ملویل، هاثورن و جیمز. فیتزجرالد این رمان را در سال ۱۹۲۵ منتشر کرد یعنی چهارسال پیش از انتشار «خشم و هیاهو»ی ویلیام فاکنر و «وداع با اسلحه»ی ارنست همینگوی. پس با این توجه او بر همگی نویسندگان مهم امریکایی قرن بیستم فضل تقدم دارد. «گتسبی بزرگ» رمان امریکا است. رمانی که در آن جامعه امریکای رو بهپیشرفت، آنهم پیشرفتی سریع و سرسامآور، را به تصویر میکشد. فیتزجرالد تمام مولفههای جامعه امریکا را در این رمان نسبتاً کمحجم پیشروی مخاطب میآورد؛ پول، سرعت، شهوت و ... . و در عین حال همه اینها بیاصالت است چرا که بادآورده و زودگذر هستند. پول گتسبی اصالتی ندارد بهسادگی بهدست آمده و بهراحتی از دستش میرود قدرتش هم. عشقش هم چنین است مبنایش تملک است نه اشتیاق واقعی. از خیانتهای متعددی هم که در رمان صورت میگیرد هم چیزی نمیگویم که داستان فاش نشود. فیتزجرالد که برای نوشتن این رمان از مسائل زندگی شخصی خودش تاثیرات فراوانی گرفته، نگاهی کاملاً نقادانه به امریکای جدید دارد و همین نگاه که جامعه شهری و نوظهور امریکا را شامل میشود در بین آثار شاخص نویسندگان بزرگ امریکا در آن روزگار، تک و بیرقیب است. رمانهای فاکنر بیشتر فضایی روستایی دارد و بیشتر به مسائل سیاهان جنوب امریکا میپردازد. بیشترینه داستانهای همینگوی در خارج از امریکا روایت میشود. اشتاینبک هم بیشتر با نگاهی سوسیالیستی داستانهای دهکده زادگاهش را روایت میکند و کمتر گذرش به شهر میافتد. البته «یو اس اِی» نوشته جان دوسپاسوس و «تراژدی امریکایی» نوشته تئودور درایزر هم تصویری بدیع و جامع از امریکای مدرن ارائه میدهند، ولی از جهت اهمیت و همچنین ایجاز در روایت، «گتسبی بزرگ» بر آنها برتری دارد. خلاصه این رمان را بخوانید منتها در زمانی مناسب و با دقت هرچه تمامتر. در آخر درباره دو ترجمه مهم این کتاب نکاتی را بگویم و نوشتهام را به پایان برسانم. من در اولین باری که این کتاب را خواندم ترجمه آقای امامی را خواندم آخرین ویراستش را که مربوط به سال هفتاد و نه است و همچنان در بازار موجود است. برای دومینبار هم ترجمه امامی را شروع کردم ولی از نیمه رمان ترجمه رضایی به دستم رسید و تا به انتها آن را خواندم و در بسیاری از موارد آنها را با هم مقایسه کردم. یکی از دلایلی که با ترجمه رضایی ادامه دادم ادعاهایی بود که او در مقدمه کرده بود. ایشان در صفحه پانزده چنین مینویسد: «در حدود پنجاه سال پیش کریم امامی با متن دشواری دست و پنجه نرم کرد و از پس آن برنیامد...». بعد از خواندن و مقایسهکردن دریافتم همان آفتی که در ترجمههای مجدد از آثار بزرگ هست در ترجمه رضایی هم به چشم میخورد و آنهم توجه بیش از حد به ترجمه شاخص پیشین. به این معنا که به نظر میرسد، او ترجمه امامی را پیش رو گذاشته و تمام تلاشش را کرده که متفاوت از آن ترجمه کند. اینکه ترجمه رضایی از دقت بالاتری برخوردار است و برخی مشکلات امامی را رفع کرده، شکی نیست آنهم با توجه به امکاناتی که امروزِ روز در دست مترجمان و محققان است، ولی اینکه متن بهتری از متن امامی است، باید بگویم که خیر، هرچند که متن امامی هم نیاز به یک ویرایش اساسی دارد. «گتسبی بزرگ» رمانی است که نیاز به ترجمه دوباره دارد ولی ترجمه رضایی آن ترجمه دوباره نیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.