یادداشت نفیس

نفیس

1403/5/17

چشم هایش
        بزرگ علوی به زیبایی وضعیت سیاسی و اجتماعی و طبقاتی  را  در بستر داستانی عاشقانه بیان کرده و ضمن پرداختن به موضوع روند داستان هم حفظ شده . شروع داستان هیچ تعلیقی ایجاد نمیکنه ولی بعد از ورود فرهنگیس ، کشش داستان را می بینیم .  دوست داری زود پیش بری تا بشناسیش . 
اما در مورد شخصیت ها ، فرنگیس دنبال یک ملجا و مامن یا معنایی برای زندگی است . عجیب اینکه معنا را در افراد و فعالیت ها محدود کرده و در نتیجه همیشه احساس درماندگی داره . هیچ وقت در جستجوی معنا تلاش نکرده یا شاید تلاشش محدود بوده . به قول خودش بستر تربیت خانواده او را تنبل بار آورده . موضوع آزاردهنده دیگر اینکه در مواجهه با اطرافیان خواسته ها و علایقش را بازگو نمی کنه . چه در ارتباط با پدر و چه در ارتباط با استاد ماکان و .... .  شاید بسیاری از رنج ها به همین دلیل سراغش میاد .
درکنار نقصان های زیاد ، نکات قابل تحسینی در شخصیت پدر فرنگیس وجود داشت ، سرزنش گر نبود و نقش پناهگاه عاطفی را به خوبی ایفا می کرد  . اینکه فرنگیس ضمن بیان نقصان های پدر به این وجه پشتیبانی مهربانانه اشاره میکنه جالبه . والدین هیچ وقت کامل نیستند ولی اگر حس پناهگاه را برای فرزندشان القا کنند ، نکته ی مثبتی خواهد بود  . 
در  آخر یکی از معانی عشق را می شد در داستان به وضوح دید . عاشق واقعی رفاه و آرامش و آسایش و سلامتی و امان معشوق را به هر چیزی ترجیح میده حتی دوری . دو طرف داستان به لحاظ محدودیت هایی که برای معشوق ایجاد می شد از خودشون گذشتند . 
      
13

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.