یادداشت رها فتح الله پور

        در این کتاب، شخصیت اصلی داستان، دایی‌سامان، با جکسون پولاک، نقاش معروف آمریکایی، ملاقات می‌کند. ماجرا از این قرار است که دایی‌سامان در حال تمیز کردن اتاقش، یک قاب کوچک با امضای پولاک پیدا می‌کند و متوجه می‌شود که این قاب مربوط به زمانی است که او با پولاک هم‌بازی بوده است. این اتفاق، او را به یاد دوران کودکی‌اش و دوستی با پولاک می‌اندازد و داستان به همین ترتیب روایت می‌شود.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.