یادداشت سامان
1403/9/30
ادوارد سعید در این کتاب به عنوان یک تبعیدی از فلسطین، میاد و زیست فلسطینیان رو به نوعی بازتعریف میکنه و روایت خودش رو ارائه میده.بهانه چاپ کتاب هم عکسهایی است که ژان مور از فلسطین گرفته و حالا سعید با کمک اون عکسها که در کتاب تعدادشون زیاد و متاسفانه کیفیت چاپ نازلی هم دارند در مورد ایده خودش حرف میزنه.سعی میکنه از هویت فلسطینی بگه و ضمن تشریح و تبیین اقدامات دشمنان خارجی و رنجی که فلسطینی در طی این سالها کشیده، نسبت به اشتباهات خود فلسطینیان هم بی تفاوت نباشه و اونها رو مطرح کنه. از متن کتاب: به نظر من، ما دیگر نمیتوانیم خودمان را به دیدهی سابق بنگریم. زمانی که خویشتن را بازتاب یا تقلیدی از جنبشهایِ موفقِ دیگر میدیدیم. در دهههای شصت و هفتاد مشکل نبود تا خودمان را در قالب الجزایریها و کوباییها ببینیم. اکنون دیگر هیچ یک از این مدلها برای ما کارساز نیست، ولی هنوز به مدل ویژهی خودمان دست هم نیافتهایم. هنوز بررسی کامل از روندهای پیچیده و کاملاً درهمی که ما را به عنوان یک ملت به یکدیگر پیوند میدهد در دست نداریم. فرصت چنین کاری را نداشتهایم. فشار زیاد است و وظیفهی ما، نو و بینظیر. غیر از کارهایی چون تعمیر ماشین یا همه پرسی، کار مشخص و هدف معلومی وجود ندارد. از کجا باید آغاز کنیم؟ به باور من، در درجهی نخست به جای پافشاری بر یک سلسله اصول سحرآمیز فراتاریخی یا فرااجتماعی، باید از نیروهای مختلفی که از ما مردمی خلاق ساخته آگاه شویم. از نظر اشتیاق و انرژی ــ چه در داخل فلسطین و چه در تبعید ــ کمبودی نداریم. در درجهی دوم، باید به جوانان بنگریم که چون پس از سال ۱۹۴۸ و در بیوطنی به دنیا آمدهاند، دارای هویت و سرنوشت مشخص فلسطینی نیستند، بلکه ــ هر چند غریب به نظر آید ــ در تلاقیگاه میان کهنه و نو، عرب و غیر عرب، سنتی و غیرسنتی ایستادهاند. به این ترتیب سوال اصلی این است: چه بخشهایی از هویت و تاریخمان را باید حفظ کنیم. و چه بخشهایی را باید برای کارایی هر چه بیشتر رابطهی دوجانبهی میان خود و دیگران، کنار نهیم؟ و آیا چنین دانشی میتواند فعالانه و خلاقانه، گذشته و آینده ما را به یکدیگر ربط دهد؟ یا اینکه، تقدیرگرایانه خود را در مقابل قوانین مذهبی و غیر مذهبی تسلیم خواهیم کرد تا به دلخواه خود تاریخ ما را رقم زنند؟
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.