یادداشت 𝓩𝓮𝔂𝓷𝓪𝓫_𝓐𝓶𝓳𝓪𝓭𝓲

        سلاممممم
خب بدون مقدمه میرم سراغ خود کتاب
طراحی جلد و اسم داستان واقعا ادم رو به بیراهه میکشونهه
من چند بار جلدشو دیده بودم و تصورم یه داستان با نویسنده خارجی بود 
بعدا که خودم هدیه گرفتم از یه دوست مهربون هرچی گشتم مترجمو پیدا نکردم:)))))))
خب مشخصه های ظاهریش خوب بودن کاغذ خیلی مرغوبیت زیادی نداشت اما میشه گفت از متوسط بهتر بود  قیمت کتاب  185000تومان بود  که نمیشه گفت زیاده چون کتاب گرونههههه
گرونننننننننن
 مال انتشارات انقلاب اسلامی هست 
3 فصل اول هیچی از داستان نگرفتم یعنی گیج و منگ بودم قشنگگگگ
چون 3 فصل اول داستان از زبان 3-4 تا شخصیت متفاوت و بیگانست
دقیقه صفحه اخر کتاب یا  به عبارتی صفحه278 کل تصویر ذهنی من رو راجب داستان به فنا داد! (اگه کتابو نخوندید توصیه میکنم اول خلاصه داستان این یادداشت رو بخونین تا متوجه شید)
مگه مجتبی شهید نمیشه؟ که لحظه شهادت عباس محمدی رو هم میبینه؟ پس چجوری یه ورود عادی داشته اونم کسی که شهادتش ثبت شده؟
کلا منگ شدم چرا اینطوری شد؟>
خب قبل توضیح کلی بگم که من برداشتم از کتاب اینطوری بود که انگار این داستان میخواد حقیقتی رو بگه انگار نحوه شهادت یه نفر یا داستان زندگیش رو فکر میکنم یکی از شهدا ی ناشناخته جنگ تحمیلی هستش اما خب این یه حدس و برداشت به سلیقه منه!
هرچی فک کردم دیدم چون نقش اصلی رو مجتبی میثمی  بر عهده داشت احتمالا یه شهید اینطوری یا حداقل با اسم متفاوت داریم
البته یکم دور از ذهنه ولی من واقعا گیج شدم  جدا از بحث خود داستان با ادبیات روان و خوبش لذت نابی بردم اما خود داستان مشکلی حل نشدنی شد برام  دیگه هم حوصله نکردم کامل صفر تا 278 داستانو  دوباره بخونم 
خلاصه داستان به زبان من:(( خب داستان چند بخش داره که همشون به زبان راوی هستن  اما بخشی مال خانم راشل هرتزوگ و بخش دیگر مال اقای مجتبی میثمیه داستان مال دوران دفاع مقدسه اگه اشتباه نکنم کسی که از دوران حدودا 17 سالگیش میاد به میدون و مرگ فرمانده های زیادی که دوستشون داشتن رو میبینه از جمله دوستانش و فرمانده عملیات 
بنابر این تا موقع شهادتش میجنگه اما خانم راشل ایشون یه مامور عالی موساد هستن  و در صفحات اخر دستور شهادت  مجتبی رو میدن (راشل یه زن اسراییلیه)
اما بنابه دلایلی که خودمم نفهمیدم همین مجتبی بعد شهادتش باعث سرنگونی راشل میشه ))))
یه یادداشت شبیه مال من راجب این کتاب هست که قدیمی تره و مال یه زینب دیگس و اکانت قبلی خودمه که ادامش ندادم


امیدوارم بتونین این کتابو بخونین و منو از گمراهی نجات بدین:))))))) البته به شرطی که خودتونم گمراه نشین