یادداشت سامان

سامان

سامان

دیروز

نزدیکی
        خیلی این کتاب رو دوست داشتم و برای من تاثیرگذار و محترم بود. صداقت و جسارت نویسنده در به قلم آوردن خوددرگیری ها و احساسات درونی و بعضا متناقض شخصیت اصلی واقعا ستودنی و عالی بود. .فرض کن یکی داره بلند بلند فکرای تو ذهنش رو میگه و تو هم داری اونا رو میشنوی.یه جاهایی از این همه شباهت متعجب میشی، از اینکه میبینی یکی داره احساسات درونی خودش رو به این شکل واضح و صادقانه بیان میکنه، دوست داری بغلش کنی و بگی منم همینطور و در نهایت یک جاهایی هم طبیعیه که باهاش هم نظر نباشی، اما به قدری اون صداقت و جسارتش پر رنگ هست که این اختلاف نظر به چشم نمیاد.این اون احساسی بود که من در حین این کتاب بهش دست پیدا کردم.

داستان در مورد مردی است که می‌خواد روز بعد همسر و فرزندانش رو ترک کنه. ما در طول این داستان نه چندان بلند، وارد فضای فکری این مرد میشیم و در خلال این قضیه، گریزی هم به گذشته ها و باورها و عقایدش میزنیم.

بی تردید از این به بعد کسی ازم در مورد یک رمانک تاثیرگذار بپرسه، «نزدیکی» از اون اسم‌هایی است که خیلی سریع به زبونم میاد.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.