یادداشت الهام قنبری

        با توجه به اونچه در زندگی من پیش اومد، انگار مقدر بود روانشناس بشم، من حتی رمان ها رو هم با دید تحلیلی، درک کردن انسان ها، دیدن بازتاب کودکی شون در رفتار و احساس و افکار بزرگسالی شون و... میگذرونم. من عاشق مسیرم هستم. 
من برای همیشه نادان و جستجوگر باقی میمونم. 
همیشه شاگردم و وقتی موضوعی برای یادگیری داشته باشی، استادش پیدا میشه. 
بار چندم مطالعه این کتاب بود!؟ نمیدونم. 
جز کتابهایی هست که من دوره گروهی اش رو برگزار میکنم اما هر بار، با گزارش مراجعین، سوالاتشون، مرور مطالب، نکته جدیدی پیدا میکنم. 

همونطور که سو هاضمه من برای کسی مشکلی نداره، تجربه احساسی من هم برای دیگران مشکلی ایجاد نمیکنه. 
تجربه کردم احساسات با انجام عمل یا تصمیم متفاوته. 

دیگران هم مثل ما، این احساسات مثبت و منفی رو تجربه میکنن. 
همه در موقعیت هایی احساسات متناقض دارن و این طبیعیه. 

به خودتون مجوز بدید احساساتتون رو معتبر بدونید و اگاه باشید هر احساسی با هر حجم و قدرت و شدتی، بالاخره تموم میشه!!! 
      
3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.