یادداشت محسن قاضیزاده
1403/1/12
3.8
42
تو بخوان "مادام بوواری"، من می گویم کلاس اخلاق با حضور گوستاو فلوبر. دن کیشوت کتاب های قهرمانان افسانه ای روزگارش را خواند و سفر های داستانی اش را خلق کرد. #اِما_بوواری رمان های عاشقانه ی دهرش او را به ورطه سرگذشتش کشاند. با این تفاوت #مادام_بوواری تکرار #دن_کیشوت است. . . . پ.ن: گاهی ذهنم دست به قلم می شود برای تبدیل آنچه که خوانده ام به رمان قرن بیست و یکی دن کیشوت وار. . جملات منتخب: «کلیسا را به خاطر گل هایش، موسیقی را به خاطر کلمات شاعرانه اش و ادبیات را به خاطر تهییج های احساسی و عاطفی اش دوست داشته بود.» . «در آینده سعی کن آرام باشی. متوجه هستی، اگر بدانم که با کم ترین تاخیری این طور آشفته می شوی دیگر نمی توانم خودم را آزاد حس کنم.» . «اَما چطور می شد از رنجی ناشناخته حرف زد که مدام چون ابرها تغییر شکل می داد و چون باد در پیچ و تاب بود؟ نه کلمات مناسبِ این کار را می یافت، نه فرصتش و نه شمامتش را.» . #فلینظر_الانسان_الی_طعامه (بگو چی می خوانی، تا بگویم کیستی)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.