یادداشت محسن قاضی‌زاده

مادام بواری
        تو بخوان "مادام بوواری"، من می گویم کلاس اخلاق با حضور گوستاو فلوبر.
دن کیشوت کتاب های قهرمانان افسانه ای روزگارش را خواند و سفر های داستانی اش را خلق کرد. #اِما_بوواری رمان های عاشقانه ی دهرش او را به ورطه سرگذشتش کشاند. با این تفاوت #مادام_بوواری تکرار #دن_کیشوت است.
.
.
.
پ.ن: گاهی ذهنم دست به قلم می شود برای تبدیل آنچه که خوانده ام به رمان قرن بیست و یکی دن کیشوت وار.
.
جملات منتخب:
«کلیسا را به خاطر گل هایش، موسیقی را به خاطر کلمات شاعرانه اش و ادبیات را به خاطر تهییج های احساسی و عاطفی اش دوست داشته بود.»
.
«در آینده سعی کن آرام باشی. متوجه هستی، اگر بدانم که با کم ترین تاخیری این طور آشفته می شوی دیگر نمی توانم خودم را آزاد حس کنم.»
.
«اَما چطور می شد از رنجی ناشناخته حرف زد که مدام چون ابرها تغییر شکل می داد و چون باد در پیچ و تاب بود؟ نه کلمات مناسبِ این کار را می یافت، نه فرصتش و نه شمامتش را.»
.
#فلینظر_الانسان_الی_طعامه (بگو چی می خوانی، تا بگویم کیستی)
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.